گفتار اندر داستان خسرو و شيرين - شاهنامه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شاهنامه - نسخه متنی

ابوالقاسم فردوسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گفتار اندر داستان خسرو و شيرين





  • كهـن گشتـه اين نامه باستان
    هـمي نوكنم گفته ها زين سخن
    بود بيسـت شـش بار بيور هزار
    نـبيند كـسي نامـه پارسي
    اگر بازجويي درو بيت بد
    چـنين شـهرياري و بخشنده يي
    نـكرد اندرين داستانـها نـگاه
    حـسد كرد بدگوي در كار مـن
    چو سالار شاه اين سخنهاي نـغز
    ز گنجش مـن ايدر شوم شادمان
    وزان پـس كـند ياد بر شـهريار
    كـه جاويد باد افسر و تخت اوي
    چـنين گفـت داننده دهقان پير
    غـم و شادماني بـبايد كـشيد
    جوانان دانـنده و باگـهر
    چو پرويز ناباك بود و جوان
    ورا در زمين دوسـت شيرين بدي
    پسـندش نـبودي جزو در جهان
    ز شيرن جدا بود يك روزگار
    بـگرد جـهان در بي آرام بود چو خسرو به پردخت چندي به مهر
    چو خسرو به پردخت چندي به مهر



  • ز گـفـتار و كردار آن راسـتان
    ز گـفـتار بيدار مرد كـهـن
    سخنـهاي شايسته و غمگسار
    نوشـتـه بـه ابيات صدبار سي
    هـمانا كـه كـم باشد از پانصد
    بـه گيتي ز شاهان درخشنده يي
    ز بدگوي و بـخـت بد آمد گـناه
    تـبـه شد بر شاه بازار مـن
    بـخواند بـبيند بـه پاكيزه نـغز
    كزو دور بادا بد بدگـمان
    مـگر تخـم رنـج مـن آيد ببار
    ز خورشيد تابنده تر بـخـت اوي
    كـه دانـش بود مرد را دستگير
    ز هر شور و تلخي ببايد چـشيد
    نـگيرند بي آزمايش هـنر
    پدر زنده و پور چون پـهـلوان
    برو بر چو روشن جـهان بين بدي
    ز خوبان وز دخـتران مـهان
    بدان گه كه بد در جهان شـهريار
    كـه كارش همه رزم بـهرام بود شـب و روز گريان بدي خوب چهر
    شـب و روز گريان بدي خوب چهر


/ 675