شماره 8 - شاهنامه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شاهنامه - نسخه متنی

ابوالقاسم فردوسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شماره 8




  • بـشد ويسـه سالار توران سـپاه ازان پيشـتر تابـه قارن رسيد دليران و گردان توران سـپاه دريده درفـش و نـگونـسار كوس ز ويسـه بـه قارن رسيد آگـهي سـتوران تازي سوي نيمروز ز درد پـسر ويسـه جنـگـجوي چو از پارس قارن به هامون كـشيد ز گرد اندر آمد درفـش سياه رده بركـشيدند بر هر دو روي ز قلـب سـپـه ويسـه آواز داد ز قـنوج تا مرز كابـلـسـتان همه سر به سر پاك در چنگ ماست كـجا يافـت خواهي تو آرامـگاه چـنين داد پاسـخ كه من قارنـم نـه از بيم رفتم نه از گفـت وگوي چو از كين او دل بـپرداخـتـم برآمد چـپ و راسـت گرد سياه سـپـه يك بـه ديگر برآويختـند بر ويسـه شد قارن رزم جوي فراوان ز جنگ آوران كشـتـه شد چو بر ويسـه آمد ز اختر شـكـن بـشد ويسـه تا پيش افراسياب
    بـشد ويسـه تا پيش افراسياب


  • ابا لـشـكري نامور كينـه خواه گراميش را كشتـه افـگـنده ديد بـسي نيز با او فـگـنده بـه راه چو لاله كفن روي چون سـندروس كـه آمد بـه پيروزي و فرهي فرسـتاد و خود رفـت گيتي فروز سوي پارس چون باد بـنـهاد روي ز دسـت چپـش لشـكر آمد پديد سـپـهدار تركان بـه پيش سپاه برفـتـند گردان پرخاشـجوي كـه شد تاج و تخت بزرگي بـه باد هـمان تا در بست و زابلـسـتان بر ايوانـها نقش و نيرنگ ماسـت ازان پـس كـجا شد گرفـتار شاه گـليم اندر آب روان افـگـنـم بـه پيش پسرت آمدم كينـه جوي كـنون كين و جنگ ترا ساخـتـم نـه روي هوا ماند روشن نـه ماه چو رود روان خون همي ريخـتـند ازو ويسـه در جنگ برگاشـت روي باورد چون ويسه سرگشـتـه شد نرفـت از پـسـش قارن رزم زن ز درد پـسر مژه كرده پرآب
    ز درد پـسر مژه كرده پرآب


/ 675