حكايت غافلى كه از ابليس گله داشت - منطق الطیر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

منطق الطیر - نسخه متنی

محمد بن ابراهیم عطار نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حكايت غافلى كه از ابليس گله داشت





  • غافلى شد پيش آن صاحب چله
    گفت ابليسم زد از تلبيس راه
    مرد گفتش اى جوانمرد عزيز
    مشتكى بود از تو و آزرده بود
    گفت دنيا جمله اقطاع منست
    تو بگو او را كه عزم راه كن
    من به دينش مي كنم آهنگ سخت هرك بيرون شد ز اقطاعم تمام
    هرك بيرون شد ز اقطاعم تمام



  • كرد از ابليس بسيارى گله
    كرد دين بر من به طرارى تباه
    آمده بد پيش ازين ابليس نيز
    خاك از ظلم تو بر سر كرده بود
    مرد من نيست آنك دنيا دشمنست
    دست از دنياى من كوتاه كن
    زانك در دنياى من زد چنگ سخت نيست با او هيچ كارم والسلام
    نيست با او هيچ كارم والسلام


/ 333