حكايت عابدى كه در زمان موسى مشغول ريش خود بود - منطق الطیر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

منطق الطیر - نسخه متنی

محمد بن ابراهیم عطار نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حكايت عابدى كه در زمان موسى مشغول ريش خود بود





  • عابدى بودست در وقت كليم
    ذره ى ذوق و گشايش مي نيافت
    داشت ريشى بس نكو آن نيك مرد
    مرد عابد ديد موسى را ز دور
    از براى حق كه از حق كن سال
    چون كليم القصه شد بر كوه طور
    گوهر آنك از وصل ما درويش ماند
    موسى آمد قصه بر گفتا كه چيست
    جبرئيل آمد سوى موسى دوان
    ريش اگر آراست در تشويش بود
    يك نفس بى او برآوردن خطاست
    از زريش خود برون ناآمده
    چون ز ريش خود بپردازى نخست ور تو بااين ريش در دريا شوى
    ور تو بااين ريش در دريا شوى



  • در عبادت بود روز و شب مقيم
    ز آفتاب سينه تابش مي نيافت
    گاه گاهى ريش خود را شانه كرد
    پيش او شد كاى سپه سالار طور
    تا چرا نه ذوق دارم من نه حال
    بازپرسيد آن سخن، حق گفت دور
    دايما مشغول ريش خويش ماند
    ريش خود مي كند مرد و مي گريست
    گفت همى مشغول ريشى اين زمان
    ور همى بركند هم درويش بود
    چه به كژ زو بازمانى چه به راست
    غرق اين درياى خون ناآمده
    عزم تو گردد درين دريا درست هم ز ريش خويش ناپروا شوى
    هم ز ريش خويش ناپروا شوى


/ 333