حكايت ديوانه اى كه در كوهسار با پلنگان انس كرده بود - منطق الطیر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

منطق الطیر - نسخه متنی

محمد بن ابراهیم عطار نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حكايت ديوانه اى كه در كوهسار با پلنگان انس كرده بود





  • بود مجنونى عجب در كوه سار
    گاه گاهش حالتى پيدا شدى
    بيست روز آن حالتش برداشتى
    بيست روز از صبح دم تا وقت شام
    هر دو تنهاييم و هيچ انبوه نه
    گر بميرد هر كه را با اوست دل
    هرك از هستى او دلشاد گشت شادى جاويد كن از دوست تو
    شادى جاويد كن از دوست تو



  • با پلنگان روز و شب كرده قرار
    گم شدى در خود كسى كانجا شدى
    حالت او حال ديگر داشتى
    رقص مي كردى و برگفتى مدام
    اى همه شادى و هيچ اندوه نه
    دل بدو ده دوست دارد دوست دل
    محو از هستى شد و آزاد گشت تا نگنجد هيچ كل در پوست تو
    تا نگنجد هيچ كل در پوست تو


/ 333