حكايت مردى كه گشايش ميخواست و جواب رابعه به او بي خودى مي گفت در پيش خداى رابعه آنجا مگر بنشسته بود رابعه آنجا مگر بنشسته بود كاى خدا آخر درى بر من گشاى گفت اى غافل كى اين در بسته بود گفت اى غافل كى اين در بسته بود