حكايت عاشقى كه در پى معشوق خود را در آب افكند - منطق الطیر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

منطق الطیر - نسخه متنی

محمد بن ابراهیم عطار نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حكايت عاشقى كه در پى معشوق خود را در آب افكند





  • از قضا افتاد معشوقى در آب
    چون رسيدند آن دو تن با يك دگر
    گر من افتادم در آن آب روان
    گفت من خود را در آب انداختم
    روزگارى شد كه تا شد بي شكى
    تو منى يا من توم، چند از دوى
    چون تو من باشى و من تو بر دوام
    تا توى برجاست در شركست يافت تو درو گم گرد، توحيد اين بود
    تو درو گم گرد، توحيد اين بود



  • عاشقش خود را درافكند از شتاب
    اين يكى پرسيد از آن كاى بي خبر
    از چه افكندى تو خود را در ميان
    زانك خود را از تو مي نشناختم
    با تويى تو يكى من يكى
    با توم من ، يا توم، يا تو توى
    هر دو تن باشيم يك تن والسلام
    چون دوى برخاست توحيدت بتافت گم شدن كم كن تو، تفريد اين بود
    گم شدن كم كن تو، تفريد اين بود


/ 333