نومريدى كه پير خود را به خواب ديد - منطق الطیر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

منطق الطیر - نسخه متنی

محمد بن ابراهیم عطار نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نومريدى كه پير خود را به خواب ديد





  • نو مريدى بود دل چون آفتاب
    گفت از حيرت دلم در خون نشست
    در فراقت شمع دل افروختم
    من ز حيرت گشتم اينجا رازجوى
    پير گفتش مانده ام حيران و مست
    ما بسى در قعر اين زندان و چاه ذره اى از حيرت عقبى مرا
    ذره اى از حيرت عقبى مرا



  • ديد پير خويش را يك شب به خواب
    كار تو برگوى كانجا چون نشست
    تا تو رفتى من ز حيرت سوختم
    كار تو چونست آنجا، بازگوى
    مي گزم دايم به دندان پشت دست
    از شما حيران تريم اين جايگاه بيش از صد كوه در دنيا مرا
    بيش از صد كوه در دنيا مرا


/ 333