حكايت درويشى كه عاشق دختر پادشاه شد - منطق الطیر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

منطق الطیر - نسخه متنی

محمد بن ابراهیم عطار نیشابوری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حكايت درويشى كه عاشق دختر پادشاه شد





  • چون مرا خواهند كشتن ناصواب
    چون مرا سر مي بريدى رايگان
    گفت چون مي ديدمت اى بي هنر
    بر سر و روى تو خنديدن رواست اين بگفت و رفت از پيشش چو دود
    اين بگفت و رفت از پيشش چو دود



  • يك سالم را به لطفى ده جواب
    ازچه خنديدى تو در من آن زمان
    بر تو مي خنديدم آن اى بي خبر
    ليك در روى تو خنديدن خطاست هرچه بود اصلا همه آن هيچ بود
    هرچه بود اصلا همه آن هيچ بود


/ 333