بوستان سعدی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بوستان سعدی - نسخه متنی

مصلح بن عبدلله سعدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حكايت در معنى عزت محبوب در نظر محب





  • ميان دوعم زاده وصلت فتاد
    يكى را به غايت خوش افتاده بود
    يكى خلق و لطفى پريوار داشت
    يكى خويشتن را بياراستى
    پسر را نشاندند پيران ده
    بخنديد و گفتا به صد گوسفند
    به ناخن پرى چهره مي كند پوست
    نه صد گوسفندم كه سيصد هزار
    تو را هرچه مشغول دارد ز دوست
    يكى پيش شوريده حالى نبشت بگفتا مپرس از من اين ماجرى
    بگفتا مپرس از من اين ماجرى



  • دو خورشيد سيماى مهتر نژاد
    دگر نافر و سركش افتاده بود
    يكى روى در روى ديوار داشت
    دگر مرگ خويش از خدا خواستى
    كه مهرت بر او نيست مهرش بده
    تغابن نباشد رهايى ز بند
    كه هرگز بدين كى شكيبم ز دوست؟
    نبايد به ناديدن روى يار
    اگر راست خواهى دلارامت اوست
    كه دوزخ تمنا كنى يا بهشت؟ پسنديدم آنچ او پسندد مرا
    پسنديدم آنچ او پسندد مرا


/ 272