سر آغاز
ز خاك آفريدت خداوند پاك حريص و جهان سوز و سركش مباش چو گردن كشيد آتش هولناك چو آن سرفرازى نمود، اين كمى
چو آن سرفرازى نمود، اين كمى
پس اى بنده افتادگى كن چو خاك ز خاك آفريدندت آتش مباش به بيچارگى تن بينداخت خاك ازان ديو كردند، از اين آدمى
ازان ديو كردند، از اين آدمى