بوستان سعدی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بوستان سعدی - نسخه متنی

مصلح بن عبدلله سعدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حكايت





  • يكى نان خورش جز پيازى نداشت
    كسى گفتش اى سغبه ى خاكسار
    بخواه و مدار اى پسر شرم و باك
    قبا بست و چاپك نورديد دست
    همى گفت و بر خويشتن مي گريست
    بلا جوى باشد گرفتار آز
    جوينى كه از سعى بازو خورم چه دلتنگ خفت آن فرومايه دوش
    چه دلتنگ خفت آن فرومايه دوش



  • چو ديگر كسان برگ و سازى نداشت
    برو طبخى از خوان يغما بيار
    كه مقطوع روزى بود شرمناك
    قبايش دريدند و دستش شكست
    كه مر خويشتن كرده را چاره چيست؟
    من وخانه من بعد و نان و پياز
    به از ميده بر خوان اهل كرم كه بر سفره ى ديگران داشت گوش
    كه بر سفره ى ديگران داشت گوش


/ 272