گفتار اندر كسانى كه غيبت ايشان روا باشد
سه كس را شنيدم كه غيبت رواست يكى پادشاهى ملامت پسند حلال است از او نقل كردن خبر دوم پرده بر بى حيائى متن ز حوضش مدار اى برادر نگاه سوم كژ ترازوى ناراست خوى
سوم كژ ترازوى ناراست خوى
وز اين درگذشتى چهارم خطاست كز او بر دل خلق بينى گزند مگر خلق باشند از او بر حذر كه خود مي درد پرده بر خويشتن كه او مي درافتد به گردن به چاه ز فعل بدش هرچه دانى بگوى
ز فعل بدش هرچه دانى بگوى