بوستان سعدی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بوستان سعدی - نسخه متنی

مصلح بن عبدلله سعدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حكايت





  • جوانى سر از رأى مادر بتافت
    چو بيچاره شد پيشش آورد مهد
    نه در مهد نيروى حالت نبود
    تو آنى كزان يك مگس رنجه اى
    به حالى شوى باز در قعر گور
    دگر ديده چون برفروزد چراغ
    چه پوشيده چشمى ببينى كه راه تو گر شكر كردى كه با ديده اى
    تو گر شكر كردى كه با ديده اى



  • دل دردمندش به آذر بتافت
    كه اى سست مهر فراموش عهد
    مگس راندن از خود مجالت نبود؟
    كه امروز سالار و سرپنجه اى
    كه نتوانى از خويشتن دفع مور
    چو كرم لحد خورد پيه دماغ؟
    نداند همى وقت رفتن ز چاه وگرنه تو هم چشم پوشيده اى
    وگرنه تو هم چشم پوشيده اى


/ 272