ويژگى ها و اقدامات مخالفان رژيم - انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن - نسخه متنی

مصطفی ملکوتیان، سیدصادق حقیقت، محمدعلی حسینی زاده، عبدالوهاب فراتی، محمد پزشکی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ويژگى ها و اقدامات مخالفان رژيم

در اين قسمت نيروهاى فكرى ـ سياسى مخالف رژيم، در سه محور، نيروهاى فكرى ـ سياسى متقدم، نيروهاى فكرى ـ سياسى متأخر و رهبرى امام خمينى مورد بحث قرار مى گيرد.

الف. نيروهاى فكرى ـ سياسى متقدم

با پايان يافتن حكومت رضاشاه در شهريور 20، انگليسى ها مدت كوتاهى درباره امكان بازگرداندن سلسله قاجار به قدرت، تأمل كردند و سپس به پسرش محمدرضا اجازه دادند به جاى پدر بنشيند. موقعيت جديد و از هم گسيختگى هاى ناشى از جنگ و مداخله قدرت هاى رقيب ـ انگليس، آمريكا و شوروى ـ موجب آزادى نسبى و ازسرگيرى فعاليت هاى سياسى در كشور شد. بدين ترتيب، تشكل ها، احزاب و انجمن هاى بسيارى پديد آمدند. حزب توده ، جبهه ملى و تشكل هاى مذهبى درشمار اين گروه ها جاى داشتند.

1. حزب توده; دراوايل دهه 20 از اجتماع تشكل هايى مانند حزب سوسيال دمكرات و حزب كمونيست ايران پديد آمد. حزب سوسيال دمكرات، همان حزب اجتماعيون عاميون بود كه در دوران مجالس سوم و چهارم با پذيرش اقتصاد سوسياليستى و ادعاى طرفدارى از عقايد اسلامى، نام سوسيال دمكرات برخود نهاد. حزب كمونيست ايران، در دوره مجلس چهارم در سايه ارتش سرخ، اولين كنگره حزبى خود را در بندرانزلى برپا كرد. اين حزب در انزلى به كشف حجاب، تبديل مساجد به انبار و آتش زدن قرآن ها پرداخت. دسته سوم از تشكيل دهندگان حزب توده، گروه 53 نفرى به رهبرى محمدتقى ارانى بود. اعضاى اين گروه، پيش از دستگيرى، به مطالعه درباره ماركسيسم مشغول بودند و چون در شهريور 20 تنها 53 تن از آن ها جان سالم به در برده و آزاد شدند، به 53 نفر شهرت يافتند.

حزب توده، در آغاز فعاليت سياسى اش، دين رسمى اعضاى خود را اسلام و مذهب مورد قبول آن ها را مذهب شيعه جعفرى معرفى كرد. بنابراين، با استقبال مردم روبه رو شد و مؤثرترين حزب سياسى آن زمان گرديد. اين گروه از سال 1323 با اعلام ايدئولوژى واقعى اش ـ كمونيسم ـ و پيروى بى چون و چرا از سياست خارجى اتحاد شوروى، بخش عمده اى از نفوذ سياسى خود را از دست داد، به ويژه پس از كودتاى 28 مرداد، ديگر نتوانست نقشى فعال در صحنه سياسى ايران ايفا كند.

2. جبهه ملى; ائتلافى از احزاب و جريان هاى سياسى مختلف، از چپ تا راست و از مذهبى تا غيرمذهبى، به شمار مى آمد. چپ ترين اين احزاب، حزب زحمت كشان به رهبرى مظفر بقايى بود كه خود ائتلافى از روشنفكران ماركسيست ضداستالين و تشكيل دهندگان كارگرى سوسياليستى شمرده مى شد. گروه روشنفكران ماركسيست، كه بهوسيله خليل ملكى رهبرى مى شد، بعدها از حزب
زحمت كشان جدا شد و يك حزب تيتوئيست به نام نيروى سوم بهوجود آورد. ملكى ابتدا از
صاحب نظران حزب توده بود ولى در پى طرفدارى توده اى ها از تلاش شوروى ها براى ايجاد يك دولت دست نشانده در آذربايجان، از آن حزب سرخوردگى پيداكرد.

گروه ديگر در جناح چپ جبهه، حزب ايران به رهبرى اللهيار صالح بود كه از نوعى سوسياليسم فابينى توأم با ناسيوناليسم شديد حمايت مى كرد و اعضاى آن بيش تر از پزشكان، حقوق دانان، مهندسان، روزنامه نگاران، استادان دانشگاه، معلمان و كادرهاى ادارى بودند. در سال 1329 گروهى به نام حزب مردم ايران به حزب ايران پيوست و هسته اصلى مخالفت هاى داخلى با رهبرى حزب ايران را شكل داد. اينان از تفكرى كه خود آن را سوسياليسم خداپرست همراه با ناسيوناليسم شديد مى ناميدند، طرفدارى مى كردند. براى اين گروه اختلافات ايدئولوژيك به اندازه مبارزه براى رهبرى حزب اهميت نداشت. اختلافات حزب در بهمن 1330 با اخراج محمدنخشب، كه 50 % اعضاى حزب مردم ايران را با خود برد، به اوج رسيد.

در ساير جناح هاى جبهه ملى گروهى كه از نظر تشكيلاتى با احزاب فوق قابل قياس باشد، وجود نداشت. بيش تر همكاران دكتر مصدق در جناح مركزى بودند كه تفكر آن به دليل حضور مصدق بر ديگر جناح ها غلبه داشت، و هريك بى آنكه در انديشه امور تشكيلاتى باشند، پيروانى براى خود داشتند. تعدادى از بازرگانان متوسط، تجار مرفه و روشنفكران، هسته اصلى اين جناح را تشكيل مى دادند. تجار بزرگ، زمين داران و امراى ارتش، كه تعدادشان در آغاز بسيار بود و برخى از آن ها اولين انشعاب از جبهه ملى را سامان دادند، در جناح محافظه كار اين گروه جاى داشتند. در خارج از اين طبقه بندى چپ ـ راست، ملّيّون افراطى و تشكيلات مذهبى قرار داشتند. حزب پان ايرانيست، يك گروه ملى گراى افراطى و نژادپرست بود. اين حزب بارها با انشعاب رو به رو شد و هر گروه تنها خود را پان ايرانيست واقعى مى دانست. شمار اعضاى اين گروه ها، كه هواداران خود را بيشتر از طبقه متوسط، پايين و دانش آموزان دبيرستان جذب مى كردند، قابل توجه نبود.

از ميان تشكل ها و گروه هاى مذهبى مى توان به مجمع مسلمانان مجاهد به رهبرى آيت اللّه كاشانى، فدائيان اسلام و انجمن هاى اسلامى اشاره كرد. مجمع مسلمانان مجاهد، كه با جبهه ملى در اتحاد بود، درظاهر بهوسيله شمس قنات آبادى و درواقع بهوسيله آيت اللّه كاشانى رهبرى مى شد. كاشانى به پيوند مذهب و سياست و ستيز با استعمار و استبداد معتقد بود و غرب را از نظر عقيدتى كاملا رد مى كرد.

فدائيان اسلام، در انديشه تشكيل دولت اسلامى بودند و سرسخت ترين گرايش مذهبى اين دوره
شمرده مى شدند. آن ها مدت كوتاهى بهوسيله آيت اللّه كاشانى با جبهه ملى اتحاد يافتند. فدائيان اسلام با تبليغات و ترورهاى پياپى، موقعيتى مناسب براى به قدرت رسيدن دولت ملى فراهم آوردند.

مهم ترين برنامه هاى سياسى و اجتماعى سازمان فدائيان اسلام، پيروى شاه از قانون اسلام و لزوم بركنارى او در صورت زير پا نهادن شرع، احقاق حقوق مشروع محرومان براساس معيارهاى اسلامى، احداث خانه هاى ارزان قيمت، توزيع رايگان زمين هاى كشاورزى، بهداشت رايگان بود.

انجمن هاى اسلامى، هرچند ظاهراً در سياست مداخله نداشتند; اما در واقع نقشى سياسى ايفا كردند. هدف عمده آن ها آشتى دادن انديشمندان و متخصصان غيرمذهبى با اسلام، از طريق فعاليت فرهنگى و ارائه اسلام به عنوان دينى سازگار با دانش بود. انجمن هاى اسلامى از آغاز و سپس در طول دهه 20 در نقاط مختلف كشور گسترش يافتند و راه را براى فعاليت فزون تر افرادى چون دكتر شريعتى بازكردند. كه برخورد همه جانبه تر و ريشه اى تر با اين مسأله را وجهه همت خود قرار داد. از ميان اين انجمن ها مى توان به انجمن هاى اسلامى دانشجويان، پزشكان، مهندسان و آموزگاران اشاره كرد.

/ 99