من همراه آنان خواهم بود
عبد الله بن عباس مىگويد: در ذىقار(1) بر امير المؤمنين وارد شدم در حالى كه كفش خود را مىدوخت، به من گفت: قيمت اين كفش چند است گفتم: ارزشى ندارد.فرمود: بخدا قسم اين كفش در نظر من از حكومت بر شما محبوبتر است، مگر آنكه حقى بپا كنم يا از باطلى جلوگيرى نمايم.آن گاه بيرون آمد و براى مردم خطبهاى ايراد كرد- و اين هنگامى بود كه براى جنگ با مردم بصره خارج شده بود- فرمود: من هرگز ناتوان نشدم و ترس بخود راه ندادم. رفتن من به اين(1). ذىقار محلى است در نزديكى بصره كه بين واسط و كوفه واقع شده است.