آه از دورى سفر - بخشی از زیبایی های نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بخشی از زیبایی های نهج البلاغه - نسخه متنی

جورج جرداق؛ مترجم: محمدرضا انصاری محلاتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آه از دورى سفر

روزى ضرار بن حمزه ضبائى بر معاويه وارد شد. معاويه از او در باره امير المؤمنين (عليه السلام) سؤال كرد. ضرار گفت: گواهى مى‏دهم كه او را در جائى كه عبادت مى‏كرد ديدم، هنگامى كه شب پرده‏هاى تاريكى را گسترده بود در محراب عبادت ايستاده و ريش خود را در دست گرفته و مانند مارگزيده بخود مى‏پيچيد و بسان محزون گريه مى‏كرد و مى‏گفت: اى دنيا اى دنيا، دور شو از من آيا خود را به من عرضه مى‏كنى يا خواهان من هستى زمان تو نزديك مباد(1) چه دور است آرزوى تو ديگرى را بفريب. من به تو نيازى ندارم. زندگى تو كوتاه و اهميت تو ناچيز و آرزوى تو پست است آه از كمى توشه و درازى راه و دورى سفر و عظمت جايگاه ورود(2)

طبيعت وجود

اين خطبه يكى از خطبه‏هائى است كه‏

(1). يعنى نيايد روزى كه به قلب من برسى و محبت تو در دلم جايگزين شود.

(2). منظور ايستادن در برابر خدا براى بررسى عمل است.

/ 309