الالتزام بالحقوق - سیاست نامه امام علی(علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سیاست نامه امام علی(علیه السلام) - نسخه متنی

محمد محمدی ری شهری، سید محمدکاظم طباطبایی، سید محمود طباطبایی نژاد، محمدعلی مهدوی راد؛ ترجمه: مهدی مهریزی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

الالتزام بالحقوق

305- الإمام عليّ عليه السلام- في صفّين-: أمّا بعد، فقد جعل اللَّه سبحانه لي عليكم حقّاً بولاية أمركم، ولكم عليَّ من الحقّ مثل الذي لي عليكم، فالحقّ أوسع الأشياء في التواصف، وأضيقها في التناصف، لا يجري لأحد إلّا جرى عليه، ولا يجري عليه إلّا جرى له، ولو كان لأحد أن يجري له ولا يجري عليه لكان ذلك خالصاً للَّه سبحانه دون خلقه؛ لقدرته على عباده، ولعدله في كلّ ما جرت عليه صروف قضائه، ولكنّه سبحانه جعل حقّه على العباد أن يُطيعوه، وجعل جزاءهم عليه مضاعفة الثواب تفضّلاً منه، وتوسّعاً بما هو من المزيد أهله.

ثمّ جعل سبحانه من حقوقه حقوقاً افترضها لبعض الناس على بعض، فجعلها تتكافأ في وجوهها، ويوجب بعضها بعضاً، ولا يستوجب بعضها إلّا ببعض، وأعظم ما افترض سبحانه من تلك الحقوق حقّ الوالي على الرعيّة، وحقّ الرعيّة على الوالي، فريضة فرضها اللَّه سبحانه لكلّ على كلّ، فجعلها نظاماً لاُلفتهم، وعزّاً لدينهم، فليست تصلح الرعيّة إلّا بصلاح الولاة، ولا تصلح الولاة إلّا باستقامة الرعيّة.

فإذا أدّت الرعيّة إلى الوالي حقّه، وأدّى الوالي إليها حقّها عزّ الحقّ بينهم، وقامت مناهج الدين، واعتدلت معالم العدل، وجرت على أذْلالها السنن، فصلح بذلك الزمان، وطمع في بقاء الدولة، ويئست مطامع الأعداء.

وإذا غلبت الرعيّةُ واليها، أو أجحف الوالي برعيّته، اختلفت هنالك الكلمة،
وظهرت معالم الجور، وكثر الإدغال في الدين، وتُركت محاجّ السنن، فعُمل بالهوى، وعُطّلت الأحكام، وكثرت علل النفوس، فلا يُستوحش لعظيم حقّ عُطّل، ولا لعظيم باطل فُعِل!

فهنالك تذلّ الأبرار، وتعزّ الأشرار، وتعظم تبعات اللَّه سبحانه عند العباد، فعليكم بالتناصح في ذلك، وحسن التعاون عليه، فليس أحد- وإن اشتدّ على رضى اللَّه حرصه، وطال في العمل اجتهاده- ببالغ حقيقة ما اللَّه سبحانه أهله من الطاعة له.

ولكن من واجب حقوق اللَّه على عباده: النصيحة بمبلغ جهدهم، والتعاون على إقامة الحقّ بينهم، وليس امرؤٌ- وإن عظمت في الحقّ منزلته، وتقدّمت في الدين فضيلته- بفوقِ أن يعان على ما حمّله اللَّه من حقّه. ولا امرؤ- وإن صغّرته النفوس، واقتحمته العيون- بدون أن يعين على ذلك أو يُعان عليه [ نهج البلاغة: الخطبة 216 وراجع الكافي 550:352:8. ]

306- عنه عليه السلام: جعل اللَّه سبحانه حقوق عباده مقدّمة لحقوقه؛ فمن قام بحقوق عباد اللَّه كان ذلك مؤدّياً إلى القيام بحقوق اللَّه [ غرر الحكم:4780، عيون الحكم والمواعظ 4347:223. ]

پايبندى به حقوق

305. امام على عليه السلام- در صفّين-: پس از حمد و سپاس خداوند؛ همانا خدا بر شما براى من، حقّى نهاد، به واسطه ى حكمرانى بر شما، و شما را نيز حقّى است بر من، همانند حقّ من بر شما. پس حق، گسترده ترين چيزها در وصف كردن، و تنگ ترين آنهاست در اجرا كردن.

حق، به سود كسى جريان نيابد، جز آن كه به زيانش هم جريان يابد؛ و به زيانش جارى نشود، جز آن كه به سودش جريان يابد و اگر بنا بود كه حق به سود كسى جارى شود و به زيانش جارى نگردد، او خداى سبحان است نه آفريده هاى او، به جهت توانايى اش بر بندگان، و عدالتش در هر چيزى كه قضايش بر آن روان است؛ ولى خداوند سبحان، حقّ خود را بر بندگان، اطاعت خويش قرار داد و پاداش آن را دو چندان كرد، از درِ بخشندگى اش و افزون دهى اى كه اهل آن است.

آن گاه، خداى سبحان، برخى از حقوقش را حق هايى قرار داد كه بر بعضى مردم، براى بعضى ديگر واجب ساخت و آن حق ها را برابرِ هم نهاد، و واجب شدن حقّى را مقابل حقّى ديگر گذاشت؛ و برخى حقوقْ واجب نشود، مگر آن كه برخى ديگر واجب شود و از اين ميان، بزرگ ترين حقّى كه خداوند سبحان واجب كرد، حقّ زمامدار بر شهروندان است و حقّ شهروندان بر زمامدار. |اين، حقوقِ | واجبى است كه خداى سبحان، براى هريك بر عهده ى ديگرى نهاد و آن را موجب برقرارى پيوند آنان و ارجمندى دينشان قرار داد. پس حال شهروندان نيكو نگردد، جز آن گاه كه زمامداران، صالح شوند و زمامداران، صالح نگردند، مگر به درستكارى شهروندان.

پس اگر شهروند، حقّ زمامدار را بپردازد و زمامدار، حقّ شهروند را ادا كند، حق در ميان آنان، عزيز گردد و روش هاى دين، استوار شود و نشانه هاى
عدالت، برجا شود و سنّت چنان كه بايد، به اجرا درآيد و به پايدارى دولت، اميد رود و اميدهاى دشمنان، به نااميدى گرايد.

و هرگاه شهروند بر زمامدار چيره گردد يا زمامدار بر شهروند ستم كند، اختلاف كلمه پديدار آيد و نشانه هاى جور، آشكار شود و تبهكارى در دين، فراوان گردد و راه گشاده ى سنّت ها رها شود؛ به هواها عمل شود و احكام، معطّل مانَد و بيمارى جان ها بسيار گردد؛ كسى از حقوقِ بزرگ بر جاى مانده نهراسد و از باطل هاى بزرگِ انجام شده، بيمى حاصل نگردد.

در اين هنگامه، نيكانْ خوار شدند و بدكارانْ بزرگ مقدار، و تاوانِ خداوند سبحان بر بندگان، بزرگ گردد.

پس بر شماست يكديگر را در اين كار، اندرز دادن و به نيكى همكارى كردن، و هيچ كسى نتواند |به تنهايى| حقّ طاعت خداوند سبحان را آن گونه كه شايسته ى اوست، ادا كند، گرچه در به دست آوردن رضايت، حريص باشد و در كار بندگى، كوشش بسيار به عمل آورد.

ليكن از جمله ى حق هاى خدا بر بندگان، يكديگر را به اندازه ى توان اندرز دادن است، و همكارى براى برپا داشتن حق در ميان خود، و هيچ كس، هرچند منزلت او در حق بيشتر باشد و برترى اش در دين پيش تر، بى نياز نيست كه در حقوقى كه خداوند بر عهده اش نهاده، يارى شود؛ و هيچ كس گرچه مردم او را خوار شمارند و چشم ها او را بى مقدار، كم تر از آن نيست كه كسى را در انجام دادن حق، يارى رساند يا بر انجام دادن حق، يارى شود.

306. امام على عليه السلام: خداوند سبحان، حقوق بندگانش را بر حقوق خود، مقدّم دانسته است. پس هر آن كس كه بر انجام حقوق بندگانْ همّت گمارد، اين، سبب شود تا براى اداى حقوق خداوند، به پا خيزد.

/ 170