عدالت اجتماعى
عدالت، محورى ترين، استوارترين، بنيادى ترين و شامل ترين مسئله ى سياست و حكومتعلوى است. نام مقدس امام على عليه السلام، آن چنان با عدالت در آميخته كه على، عدالت را تداعى مى كند و عدالت، على را. عدالت، آميزه ى هماره ى زندگى على عليه السلام بود و او در راه اجراى عدالت و گسترش قسط، شهد شهادت نوشيد.
تأكيد بر اين نكته، از آن روست كه بگوييم و تأكيد كنيم كه حكومتى مى تواند ادّعا كند از حكومت على عليه السلام الگو گرفته و سنّت شناسانه بر سيره ى آن بزرگوارْ اقتدا مى كند كه سردمداران آن، به عدالتْ بيش از هر چيز، اهميّت دهند و براى گسترش عدل و توسعه ى قسط و همه گير ساختن داد، از هيچ كوششى دريغ نورزند؛ نه در بيان و كلام- كه امروز سرفصل شعار بسيارى از مدّعيان است-؛ بلكه در عمل، كردار و تعامل با مردم و در تمام لايه هاى اجتماع، كه همچون كيميا ناياب است. حكومتى مى تواند مدّعى عدالت گسترى باشد كه عدالت را با تأويل و توجيه، به مسلخ نبرد و عدالت را به پاى مصلحت، قربانى نكند.در نظام علوى و در آموزه هاى آن عدالت مجسّم، هيچ مصلحتى بالاتر از مصلحت اقامه ى عدل نيست. حكومتى مى تواند مقتداى خود را على عليه السلام معرّفى كند و رهرو على عليه السلام باشد كه با مقدّم داشتن عدالت بر مصلحت و پاى فشردن بر اجراى عدالت، على رغم جوسازى ها و غوغاسالارى ها، آهنگ حكومت جاودانه بر دل ها را داشته باشد، نه با ترجيح مصالح بى بنياد، قصد حاكميت زودگذر بر تن ها را.