دعا هنگام جنگ - سیاست نامه امام علی(علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سیاست نامه امام علی(علیه السلام) - نسخه متنی

محمد محمدی ری شهری، سید محمدکاظم طباطبایی، سید محمود طباطبایی نژاد، محمدعلی مهدوی راد؛ ترجمه: مهدی مهریزی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

دعا هنگام جنگ

در سيره ى علوى، ابعاد معنوى و گسترش روح معنويت در انسان و جامعه انسانى، بر هر چيز ديگر، مقدّم است. امام، ايجاد و گسترش اين حالت را در اوج نبرد نيز فراموش نمى كرد. چون صف ها آراسته مى شد و نيروها آماده ى درگيرى مى شدند، امام سخن مى گفت و با سخنانى روشنگر، مى كوشيد تا فتنه را خاموش كند؛ امّا سود نمى بخشيد و خيره سرى دشمن، جنگ را ناگزير مى ساخت. امام،در هنگام جنگ، به نيايش مى پرداخت، ياد خدا را در دل ها زنده مى كرد و با زمزمه هاى عارفانه، فضاى سپاه خود را عطرآگين مى ساخت و از خدا استمداد مى جست. بدين سان، جهاد و نبردش نيز مقدمه ى حبّ الهى بود و زمينه نزديك شدن به خدا، و گامى در جهت تحقّق آرمان هاى الهى و ارزش هاى انسانى. محتواى دعاهاى امام در نبرد و مضمون نيايش هاىِ آن بزرگوار، بر آنچه آمد، دليلى است روشن و بسى قابل تأمّل.

شروع جنگ در بعد از ظهر

امام، از هر راهى و با هر تمهيدى مى كوشيد تا جنگ، كم ترين ضايعه را داشته باشد و تا آن جا كه ممكن است، پس از ناگزيرى از نبرد، كسانِ اندكى كشته شوند. بدين سان، امام مى كوشيد تا نبرد، بعد از ظهر آغاز شود، تا با فرا رسيدن شب، جنگْ دامن برچيند و در نتيجه، خونِ كمترى ريخته شود و جنجگويان، زودتر باز گردند و فراريان از صحنه، بتوانند بگريزند.

رفتار نيك با بازماندگانِ دشمن

چون آتش جنگ فروكش مى كرد، على عليه السلام دستور مى داد كه با سپاه شكست خورده، مجروحان، اسيران و بازماندگانِ سپاه دشمن، بويژه با زنان، نهايت خوش رفتارى انجام شود. امام- چنان كه پيش تر نيز آورديم- دستور مى داد تا فراريان را دنبال نكنند،
مجروحان را نكشند، به خانه هاى مردم وارد نشوند، از اموال مناطقِ فراچنگ آمده، چيزى برندارند، هرگز به زنان آزار نرسانند و متعرّض آنان نشوند، گرچه به آنان و فرماندهان نبرد، ناسزا بگويند.

سياست هاى بين المللى

آنچه تا بدين جا آمد، نگاهى بود به سياست هاى علوى در زمينه هاى گونه گون كشور دارى.
اكنون، بر آنيم كه گوشه هايى از سياست هاىِ جهانى امام على عليه السلام را برشماريم. از سياست هاىِ جهانى امام، رهنمودهايى را برگزيده ايم كه براى كشوردارى در هر جا و با هر فرهنگى، سودمند و كارآمد خواهد بود. رهنمودهايى كه اكنون بر مى شماريم و متون نشان دهنده ى آنها را در متن كتاب آورده ايم، رهنمودهايى است سياسى، اجتماعى، فرهنگى و حكومتى كه فطرت سالم و عقل سليم، بر استوارى و كارآمدى آنها گواهى مى دهد و تجربه ى تاريخى، بر درستى و شايستگى آن، شاهدى صادق خواهد بود. اين حقايق را هر كس با هر گونه باورى، با مراجعه به وجدان و تاريخ، به سادگى مى تواند دريابد و بر استوارى آنها در كشوردارى گواهى دهد. در فصل دهم همين كتاب اين اصول و رهنمودها به سه دسته تقسيم شده اند، بدين سان:

سياست هاىِ تداوم بخش حكومت

امام على عليه السلام، سياست هايى را براى بقاى دولت ها ضرورى شمرده است. از درْ نگريستن به آموزه هاى علوى و سيره ى آن بزرگوار، مى توان دريافت كه امام، بسط و قسط، برقرارى عدالت اجتماعى، گسترش دادگرى و حسن تدبير در اداره ى امور مردم، نيك رفتارى با مردم و اهميّت دادن به آنان، هوشيارى در برابر جريان هاى سياسى و پاسدارى از
آزادى، استقلال، عزّت و هر آنچه را كه به حقوق فردى و اجتماعى مردمْ مرتبط مى شود، از ضرورت هاى حكومت ها تلقّى كرده و براى استوارى و ماندگارى حكومت ها،آنها را ضرورى مى داند. تعابير امام از عدل، بسى جالب و تأمّل برانگيز است. على عليه السلام عدل را به دژ، سپر، استوانه ى استوار، رشته ى پيوند آفرين و... مانند كرده و اجراىِ عدل را برترين شيوه و كارآمدترين سياست در حكمرانى دانسته و فرموده است: عدالت، آرايه ى سياست است و با عدالت است كه حاكم، دل ها را تسخير مى كند و رحمت الهى را فراچنگ مى آورد. نيز فرموده است كه حكومت ها چون برپايه هاى عدلْ استوار آمدند و بر استوانه هاى خِرَد ايستادند، خداوند، يارانش را يارى مى رساند و دشمنانش را درهم مى شكند. در كنار دادگسترى، امام، براى استوارى و تداوم حكومت ها، حسن تدبير را نيز لازم شمرده و نيكْ سيرتى را جمال قدرتْ تلقّى كرده و بيدارى و هوشيارى را نشانه ى هوشمندى و دولتمدارى برشمرده است.

سياست هاىِ سقوط آفرين

امام، سياست هايى را باعث تباهى و دگرگون كننده دانسته است. اين گونه سياست ها، گو اين كه روزگارى كوتاه، سودمند افتند و زمانى نه چندان طولانى، حكومت را استوار بدارند، بالاخره در نهايت، به سقوط و تباهى آن منجر خواهند شد. آنچه را كه آموزه هاى على عليه السلام دگرسان كننده و باعث تباهى نشان داده، عبارت اند از: تجاوز به حقوق مردم، خونريزى به ناحق، سوء تدبير در اداره ى امور، خودخواهى و استئثار، مقدّم دانستن حاكمان و سران و اطرافيان حكومت بر ديگران، بى توجّهى به حركت ها و امور بنيادين، و پرداختن به مسائل كوچك و بى ثمر و كم اهميّت، واگذارى كارها به افراد ناكارآمد، و بهره نگرفتن از انسان هاىِ كارآمد.
امام، تأكيد مى كند كه ظلم و ستمگرى، با هر عنوان و با هر شكلى، زوال آفرين است و چون در جامعه اى ستمْ روا داشته شد، در نتيجه، شمشير در ميان نهاده مى شود و قدرت و ابهّت حكومت، زدوده مى شود. چنين است كه او ظلم را بدترين شيوه ى سياست دانسته و تأكيد كرده است كه ستم و ستمگرى، گام ها را نااستوار،نعمت ها را دگرگون، و امّت ها و دولت ها را هلاك مى كند.

على عليه السلام در عهد نامه ى خويش به مالك مى نويسد: هرگز در برخورد با دگرانديشان، خونريزى را معمول مدار كه خونريزى ناحق، نقمت الهى را باعث مى شود و نعمت را مى زدايد و هرگز هيچ حاكميت و سُلطه اى، با خونريزى استوار نمى شود؛ بلكه وهن مى آورد و سستى مى آفريند.

او تأكيد مى كند كه اگر حكومتى به سوء تدبير دچار شد و سياستى خردمندانه و دقيق نداشت، رو به تباهى مى نهد و در نتيجه، سقوط مى كند. حكومتى كه بهترين امكانات را براى حاكم و سلطه ى حاكم، جلب مى كند و به جاى از خود گذشتگى "ايثار"، به خودگرايى و جلب و جذب امكانات برخود و دانه درشت ها "استئثار" مى پردازد، بى گمان، در سراشيبى سقوط قرار مى گيرد. امام مى فرمايد: حاكمانى كه به جاى كارهاى بنيادى و سياست هاى اساسى و برنامه ريزى هاىِ اصولى، به مسائل جزيى، بى اساس و زودگذر مى پردازند، به زوالْ دچار خواهند شد. آنان كه بلندى ها و سرافرازى ها را به يك سو مى نهند و به كارهاى خُرد و پست مى پردازند، حكومت را رو به سقوط مى برند. تأمّل در اين گونه آموزه هاىِ او، براى حاكمان، مسئولان و سر رشته داران حكومت، بسى لازم و كارآمد است.

/ 170