غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

سنایی غزنوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • از هر چه گمان بر دلم يار نه آن بود
    آن ناز تكلف بد و آن مهر فسون بود
    بر روى رقم شد شررى كز دل و جان تافت
    توحيد من آن زلف بشوليده ى او بود
    رويى كه رقم بود برو دولت اسلام
    بنمود رخ و روم به يك بار بشوريد
    پس زلف برافشاند و جهان كفر پراكند
    گويى كه درو پاى عزيزان همه سر بود
    از خون جگر سيل وز دل پاره درو خاك
    بس جان عزيزان كه در آن راه فنا شد
    چون كعبه ى آمال پديد آمد از دور
    بر درگه تو خوار و ز ديدار تو نوميد بيرون ز خيالى نبد آنجا كه نظر بود
    بيرون ز خيالى نبد آنجا كه نظر بود



  • پندار بد آن عشق و يقين جمله گمان بود
    وان عشق مجازى بد و آن سود و زيان بود
    و ز ديده برون آمد دردى كه نهان بود
    ايمان من آن روى چو خورشيد جهان بود
    زلفى كه درو مرتدى و كفر نشان بود
    آيين بت بتگرى از ديدن آن بود
    الحق ز چنان زلف مسلمان نتوان بود
    راهى كه در وصل نكويان همه جان بود
    منزلگهش از آتش سوزان دمان بود
    گور و لحد آنجا دهن شير ژيان بود
    گفتند رسيديم سر ره بر آن بود
    بر خاك نشستند كه افلاس بيان بود افزون ز حديى نبد آنجا كه گمان بود
    افزون ز حديى نبد آنجا كه گمان بود


/ 436