غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

سنایی غزنوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • هر زمان از عشقت اى دلبر دل من خون شود
    گر ز بى صبرى بگويم راز دل با سنگ و روى
    ز آتش و درد فراقت اين نباشد بس عجب
    بار اندوهان من گردون كجا داند كشيد
    در غم هجران و تيمار جدايى جان من
    در دل از مهرت نهالى كشته ام كز آب چشم
    تا تو در حسن و ملاحت همچنان ليلى شدى
    خاك درگاه تو اى دلبر اگر گيرد هوا
    اى شده ماه تمام از غايت حسن و جمال
    آن دلى كز خلق عالم دارد اميدى به تو چون سنايى مدحتت گويد ز روى تهنيت
    چون سنايى مدحتت گويد ز روى تهنيت



  • قطره ها گردد ز راه ديدگان بيرون شود
    روى را تن آب گردد سنگ را دل خون شود
    گر دل من چون جحيم و ديده چون جيحون شود
    خاصه چون فريادم از بيداد بر گردون شود
    گاه چون ذوالكفل گردد گاه چون ذوالنون شود
    هر زمانى برگ و شاخ و بيخ او افزون شود
    عاشق مسكينت اى دلبر همى مجنون شود
    توتياى حور و چتر شاه سقلاطون شود
    چاكر از هجران رويت عادكالعرجون شود
    چون ز تو نوميد گردد ماهرويا چون شود لفظ اسرار الاهى در دلش معجون شود
    لفظ اسرار الاهى در دلش معجون شود


/ 436