غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

سنایی غزنوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • مير خوبان را كنون منشور خوبى در رسيد
    نامه آن نامه ست كاكنون عاشقى خواهد نوشت
    دلبران را جان همى بر روى او بايد فشاند
    آفت جانهاى ما شد خط دلبندش وليك
    گويى اكنون راست شد والشمس اندر آسمان
    گر ز مرد گرد بيجاده ش پديد آمد چه شد
    هر چه عمرش بيش گردد بيش گرداند زمان كى تبه گرداندش هرگز به دست روزگار
    كى تبه گرداندش هرگز به دست روزگار



  • مملكت بر وى سهى شد ملك بر وى آرميد
    پرده آن پرده ست كاكنون عاشقى خواهد دريد
    نوخطان را مى همى بر ياد او بايد چشيد
    آفت جان را ز بت رويان به جان بايد خريد
    آيت والليل كرد و الضحاش اندر كشيد
    خرمى بايد كه اندر سبزه زيباتر نبيد
    چون غزلهاى سنايى ترى اندر وى پديد صورتى كايزد براى عشقبازى آفريد
    صورتى كايزد براى عشقبازى آفريد


/ 436