جمالت كرد جانا هست ما را دل آرا ما نگارا چون تو هستى شراب عشق روى خرمت كرد اگر روزى كف پايت ببوسم تمناى لبت شوريده دارد چو صياد خرد لعل تو باشد زمانه بند شستت كى گشايد
زمانه بند شستت كى گشايد
جلالت كرد ماها پست ما را همه چيزى كه بايد هست ما را بسان نرگس تو مست ما را بود بر هر دو عالم دست ما را چو مشكين زلف تو پيوست ما را سر زلف تو شايد شست ما را چو زلفين تو محكم بست ما را
چو زلفين تو محكم بست ما را