غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

سنایی غزنوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • به دردم به دردم كه انديشه دارم
    به وقتى كه دولت بپيوست با من
    كه داند كه حالم چگونست بى تو
    خيالش ربودست خواب از دو چشم
    ز من برد نرمك همى هوشيارى
    اگر غمگنان را غم اندر دل آمد
    چون آن گوهر پاك از من جدا شد
    وگر من نپايم به آزاد مردى
    همى داد ندهد زمانه مهان را چو من يادگارش دل راد دارم
    چو من يادگارش دل راد دارم



  • كز آن ياسمين بر تهى شد كنارم
    بپيوست هجرش به غم روزگارم
    كه داند كه شبها همى چون گذارم
    گرفتنش بايد همى استوارم
    كنون با غم او نه بس هوشيارم
    چرا غمگنم من چو من دل ندارم
    سزد گر من از چشم ياقوت بارم
    ببينند مردم كه چون بى قرارم
    اگر داد دادى نرفتى نگارم دهد هجر گويى به جان زينهارم
    دهد هجر گويى به جان زينهارم


/ 436