غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

سنایی غزنوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • من كه باشم كه به تن رخت وفاى تو كشم
    ملك الموت جفاى تو ز من جان ببرد
    چكند عرش كه او غاشيه ى من نكشد
    چون زنان رشك برند ايمنى و عافيتى
    نچشم ور بچشم باده ز دست تو چشم
    گر خورم باده به ياد كف دست تو خورم
    جز هوا نسپرم آنگه كه هواى تو كنم
    بوى جان آيدم آنگه كه حدي تو كنم
    به خداى ار تو به دين و خردم قصد كنى
    ور تو با من به تن و جان و دلم حكم كنى من خود از نسبت عشق تو سنايى شده ام
    من خود از نسبت عشق تو سنايى شده ام



  • ديده حمال كنم بار جفاى تو كشم
    چون به دل بار سرافيل وفاى تو كشم
    چون به جان غاشيه ى حكم و رضاى تو كشم
    بر بلايى كه به جاى تو براى تو كشم
    نكشم ور بكشم طعنه براى تو كشم
    ور كشم سرمه ز خاك كف پاى تو كشم
    جز وفا نشمرم آنگه كه جفاى تو كشم
    شاخ عز رويدم آنگه كه بلاى تو كشم
    هر دو را گوش گرفته به سراى تو كشم
    هر سه را رقص كنان پيش هواى تو كشم كى توانم كه خطى گرد ناى تو كشم
    كى توانم كه خطى گرد ناى تو كشم


/ 436