غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

سنایی غزنوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • جانا ز لب آموز كنون بنده خريدن
    فريادرس او را كه به دام تو درافتاد
    ما صبر گزيديم به دام تو كه در دام
    اكنون كه رضاى تو به اندوه تو جفتست
    از بيم به يكبار همى خورد نيارم
    ما رخت غريبانه ز كوى تو كشيديم
    رفتيم به ياد تو سوى خانه و برديم
    در حسرت آن دانه ى نار تو دل ما
    ياد آيدت آن آمدن ما به سر كوى
    اى راحت آن باد كه از نزد تو آيد
    وان طيره گرى كردن و در راه نشستن
    ما را غرض از عشق تو اى ماه رخت بود
    ما را فلك از ديده همى خواست جدا كرد
    زين روى كه بر خاك سر كوى تو خسبد
    زنهار كيانند به زير خم زلفت
    بشنو سخن ما ز حريفان به ظريفى
    پيش و بر ما ز آرزوى چشم چو آهوت
    آرامش و رامش همه در صحبت خلقست
    كوهيست غم عشق تو موييست تن من ما بندگى خويش نموديم وليكن
    ما بندگى خويش نموديم وليكن



  • كز زلف بياموخته اى پرده دريدن
    يا نيست ترامذهب فرياد رسيدن
    بيچاره شكارى خبه گردد ز تپيدن
    اندوه تو ما را چو شكر شد به چشيدن
    زيرا كه شكر هيچ نماند ز مزيدن
    مانديم به تو آنهمه كشى و چميدن
    خاك سر كويت ز پى سرمه كشيدن
    حقا كه چو نارست به هنگام كفيدن
    دزديده در آن ديده ى شوخت نگريدن؟
    پيغام تو آرد بر ما وقت بزيدن
    وان سنگدلى كردن و در حجره دويدن
    خود چيست شمن را غرض از بت گرويدن
    برخيره نبود آن دو سه شب چشم پريدن
    مولاى سگ كوى توام وقت گزيدن
    زنهار به هش باش گه زلف بريدن
    كارزد سخن بنده سنايى بشنيدن
    چون پشت پلنگست ز خونابه چكيدن
    اى آهوك از سر بنه اين خوى رميدن
    هرگز نتوان كوه به يك موى كشيدن خوى بد تو بنده ندانست خريدن
    خوى بد تو بنده ندانست خريدن


/ 436