اى برادر در ره معنى قدم هشيار زن شو خرد را جسم ساز و عقل رعنا را بسوز گردن اندر راه معنى چند گه افراشتى گامزن مردانه وار و بگذر از موت و حيات از لباس كفر و ايمان هر دو بيرون آى زودسالكان اندر سلامت اسب شادى تاختند سالكان اندر سلامت اسب شادى تاختند
در صف آزادگان چون دم زنى بيدار زن تيغ محو اندر سراى نفس استكبار زن تيغ معنى را كنون بر حلق دعوى دار زن از دو كون اندر گذر لبيك محرم وار زن نرد بارى همچو ابراهيم ادهم وار زنيك قدم اندر ملامت گر زنى بيدار زن يك قدم اندر ملامت گر زنى بيدار زن