غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

سنایی غزنوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • غلاما خيز و ساقى را خبر كن
    چو مستان خفته انداز باده ى شام
    به باغ صبح در هنگام نوروز
    جهان فردوس وش كن از نسيمى
    ز بهر آبروى عاشقان را
    صفا را خاورى سازش ز رفعت
    برآى از خاور طاعات عارف
    چو گردون زينت از زنجير زر ساز
    از آن آغاز آغاز دگر گير
    چو عشقش بلبلست از باغ جانت
    اگر خواهى كه بر آتش نسوزى
    ورت بايد كه سنگ كعبه سازى
    برآمد سايه از ديوار عمرت
    برو تا درگه دير و خرابات
    چو بند و دام ديدى زود آنگه
    اگر اعقاب حسنت ره بگيرد وگر خواهى كه پران گردى از روى
    وگر خواهى كه پران گردى از روى



  • كه جيش شب گذشت و باده در كن
    صبوحى لعلشان صبح و سحر كن
    صبايى كرد و بر گلبن نظر كن
    ز بوى گل به باغ اندر ار كن
    خرد را در جهان عشق خر كن
    نشانرا در كسوفش باختر كن
    پس اندر اختر همت نظر كن
    چو جوزا همت از تيغ كمر كن
    وز آن انجام انجام دگر كن
    روان و عقل را شاخ شجر كن
    چو ابراهيم قربان از پسر كن
    چو اسماعيل فرمان پدر كن
    سبك چون آفتاب آهنگ در كن
    حريفى گرد و با مستان خطر كن
    دف و دفتر بگير از مى حذر كن
    سبك دفتر سلاح و دف سپر كن ز جان همچون سنايى شاهپر كن
    ز جان همچون سنايى شاهپر كن


/ 436