غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

سنایی غزنوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • اى دل اندر بيم جان از بهر دل بگداخته
    تا دل و جان درنبازى دل نبيند ناز و عز
    بند مادرزاد بايد همچو مرغابى به پاى
    تا به روى آب چون مرغابيان دانى گذشت
    مرد اين ره را گذر بر روى آب و آتشست
    ياد كن آن مرد را كو پاى در دريا نهاد
    آب رود نيل هر دو مرد را بر سنگ زد
    آتش نمرود و آن لشكر نمي بينم به جاى ايزدش پيرايه چون زر كرد ازين كاتش بديد
    ايزدش پيرايه چون زر كرد ازين كاتش بديد



  • جان شيرين را ز تن در كار دل پرداخته
    كى سر آخور گشت هرگز مركبى ناتاخته
    طوق ايزد كرد بايد در عنق چون فاخته
    در هوا چون فاخته پرى و بال آخته
    آب و آتش آشنا را داند از نشناخته
    از پسش دشمن همى آمد علم افراخته
    كم عيار آمد يكى زو روح شد پرداخته
    زر آزر را دگر كن منجنيق انداخته هر زرى كو ديد آتش كار او شد ساخته
    هر زرى كو ديد آتش كار او شد ساخته


/ 436