غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

سنایی غزنوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • ساقيا مستان خواب آلوده را آواز ده
    غمزه ها سر تيز دار و طره ها سر پست كن
    سرخ روى ناز را چون گل اسير خار كن
    حربه و شل در بر بهرام خربط سوز نه
    هم بخور هم صوفيان عقل را سرمست كن
    در هواى شمع عشق و شمع مى پروانه وار
    چنگل گيراست اينك باز و باشه ى عشق را
    پيش كان پير منافق بانگ قامت در دهد
    پيش كز بالا درآيد ارسلان سلطان روز
    ور همى چون عشق خواهى عقل خود را پاكباز
    گر همى سرمست خواهى صبح را چون چشم خود
    روزه چون پيوسته خواهد بود ما را زير خاك
    جبرييل اينجا اگر زحمت كند خونش بريز
    بادبان راز اگر مجروح گردد ز آه ما وارهان يك دم سنايى را ز بند عافيت
    وارهان يك دم سنايى را ز بند عافيت



  • روز را از روى خويش و سوز ايشان ساز ده
    رمزها سرگرم گوى و بوسها سرباز ده
    زرد روى آز را چون زر به دست گاز ده
    زخمه و مل در كف ناهيد بر بط ساز ده
    هم برو هم صافيان روح را ره باز ده
    پيشواى خلد و صدر سدره را پرواز ده
    صعوه پيش باشه و آن كبك رازى باز ده
    غارت عقل و دل و جان را هلا آواز ده
    پيش من بكتاش سرمست مرابه گماز ده
    نصفيى پر كن بدان پير دوالك باز ده
    جرعه اى زان مى به صبح منهى غماز ده
    باده ما را زين سپس بر رسم سنگ انداز ده
    خونبهاى جبرييل از گنج رحمت باز ده
    درپه اى از خامشى در بادبان راز ده تا دهى او را شراب عافيت پرداز ده
    تا دهى او را شراب عافيت پرداز ده


/ 436