اى جان و جهان من كجايى اى قبله ى حسن و گنج خوبى خورشيد نهان شود ز گردون اندر خم زلف بت پرستت زين پس مطلب ميان مجلس تا هيچ كسى ترا نگويد
تا هيچ كسى ترا نگويد
آخر بر من چرا نيايى تا كى بود از تو بيوفايى چون تو به واق ما در آيى حاجت نايد به روشنايى آزار دل خوش سنايى كاى پيشه ى تو جفانمايى
كاى پيشه ى تو جفانمايى