غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

سنایی غزنوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • اى يوسف ايام ز عشق تو سنايى
    تا چند به سوى دل عشاق چو خورشيد
    گاهى رخ تو سجده برد مشتى دون را
    با خوى تو در كوى تو از ديده روانيست
    در وصل تو با خوى تو از روى خرد نيست
    بس بلعجب آسايى و وين بلعجبى بس
    بس نادره كردارى وين نادره اى بس
    از ما چه شوى پنهان كاندر ره توحيد آنجا كه تويى من نتوانم كه نباشم
    آنجا كه تويى من نتوانم كه نباشم



  • ماننده ى يعقوب شد از درد جدايى
    هر روز به رنگ دگر از پرده برآيى
    گه باز كند زلف تو دعوى خدايى
    كس را بگذشتن ز سر حد گدايى
    جان را ز خم زلف تو اميد رهايى
    كاندر همه تن كس بنداند كه كجايى
    كان همه اى و همه جويان كه كرايى
    ما جمله توايم اى پسر خوب و تو مايى وينجا كه منم مانده تو دانم كه نيايى
    وينجا كه منم مانده تو دانم كه نيايى


/ 436