كودكى داشتم خراباتى پارسا شد ز بخت و دولت من شيوه ى خمر و قمر و رمز مدام آنكه والتين ز بر ندانستى خوانده از بر هميشه چو الحمد گويد امروز بر من از سر زهد دوش گفتم ورا كه اى دل و جان گر چه مستور و پارسا شده اى گر يكى بوسه خواهم از تو دهي؟اى سنايى كما تريد خوشست اى سنايى كما تريد خوشست
مى كش و كمزن و خرافاتى پارسايى شگرف و طاماتى صفتى بود مرورا ذاتى همچو بلخير گشت هيهاتى عدد سوره ى لباساتى مل و نكته ى اشاراتى مر مرا مايه ى مباهاتى واصل هر گونه ى كراماتى گفت لا والله اى خراباتىدل به قسمت بنه كماياتى دل به قسمت بنه كماياتى