غزلیات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

غزلیات - نسخه متنی

سنایی غزنوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





  • آنكس كه ز عاشقى خبر دارد
    جان را به قضاى عشق بسپارد
    گه دست بلا فراز دل گيرد
    پيوسته چو من فگنده تن گردد
    بگسسته شود ز شهر و ز مسكن
    هر چند كه زهر عشق مى نوشد
    وان ديده به دست غير بردوزد
    اى يار مقامر خراباتى
    بنماى به من كسى كه او چون من يا از ره كم زنان نشان جويد
    يا از ره كم زنان نشان جويد



  • دايم سر نيش بر جگر دارد
    تن پيش بلا و غم سپر دارد
    گه سنگ تعب به زير سر دارد
    دل را ز هواى نفس بر دارد
    هر دم زدنى رهى دگر دارد
    آن زهر به گونه ى شكر دارد
    كو جز به جمال حق نظر دارد
    طبع تو طريق مختصر دارد
    در كوى مقامرى مقر دارد يا از دل بى دلان خبر دارد
    يا از دل بى دلان خبر دارد


/ 436