آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی - نسخه متنی

رضا برنجکار

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تعريف علم و ويژگيهاى آن


كاملترين تعريف براى يك علم، تعريفى است كه ويژگيهاى مختلف علم را دربرداشته باشد. به ديگر سخن، تعريف جامع، تعريفى است كه هم به موضوع علم اشاره كند و هم از روشها و غايت آن ياد كند. بر اين اساس، مىتوان گفت: علم فرق و مذاهب اسلامى، علمى است كه به شيوه توصيفى و تاريخى درباره مذاهب اسلامى بحث مىكند و به معرفى آنها مىپردازد.


در اين تعريف به روش (توصيفى و تاريخى)، موضوع (مذاهب اسلامى) و غايت (معرفى مذاهب اسلامى) اشاره شده است. حال به توضيح اين سه ويژگى مىپردازيم.


پس از رحلت پيامبر صلّى الله عليه وآله در ميان امت وى اختلاف نظرها و منازعات اعتقادى رخ داد و اين منازعات در نهايت به پيدايش فرقه ها گوناگون انجاميد. نخستين اختلاف اساسى، مساءله امامت و جانشينى پيامبر صلّى الله عليه وآله بود كه امت اسلام را به دو گروه شيعه و سنى تقسيم كرد. مساءله ايمان و كفر فاسق دومين اختلاف بود كه در شكل گيرى خوارج، مرجئه و معتزله در ميان اهل سنت مؤثر بود. اختلاف روشها به ويژه از جهت عقل گروى و نص گروى نيز در پيدايش برخى از فرقه ها همچون اهل الحديث، اشاعره و معتزله تاءثير داشت. اين مذاهب همگى به خدا و نبوت پيامبر اسلام صلّى الله عليه وآله اعتقاد داشتند و قرآن و احاديث نبوى را مىپذيرفتند و عقايد و احكام ضرورى همچون معاد، فرشتگان، نماز و روزه را قبول داشتند، اما در پاره اى عقايد ديگر با يكديگر اختلاف داشتند. همين اختلافها باعث پيدايش فرقه هايى در ميان امت اسلام گرديد.


اما موضوع علم مذاهب و فرق اسلامى، مذاهب اعتقادى اسلامى است. در اين علم عقايد مذاهب اسلامى و گاه نقاط اشتراك و اختلاف آنها مورد بحث و بررسى قرار مىگيرد. تاءكيد بر بعد اعتقادى مذاهب از آن روست كه اختلاف در مباحث اخلاقى و فقهى به اندازه اى نيست كه موجب تشكيل يك فرقه مستقل شود، بنابراين در اين علم هر چند گاه به اختلافات غير اعتقادى نيز اشاره مىشود. اما اين مباحث بيشتر جنبه حاشيه اى دارد و در چارچوب اصل اين علم قرار نمى گيرد.


غايت اين علم، معرفى مذاهب و فرق اسلامى و عقايد خاص آنهاست. در اينجا نيز كتابهاى فرق و مذاهب گاه استطرادا به نقد آرا مىپردازند و يا به اشاره از حقانيت يا بطلان مذاهب سخن مىگويند.


در كتابهاى حديث، از پيامبر اكرم صلّى الله عليه وآله نقل شده كه ايشان فرمودند: امت حضرت موسى صلّى الله عليه وآله پس از او به هفتاد و يك فرقه تقسيم شدند و امت حضرت عيسى عليه السلام پس از او به هفتاد و دو فرقه تقسيم شده اند و امت من پس از من به هفتاد و سه فرقه تقسيم خواهد شد و تنها يكى از اين فرقه ها اهل نجات است. به نظر مىرسد يكى از اهداف برخى نويسندگان فرق و مذاهب اسلامى، مشخص كردن اين فرقه ها و معرفى فرقه ناجيه است. (2) حتى تكثير برخى فرق مثل شيعه و معتزله و خوارج توسط برخى از نويسندگان اشعرى مسلك نيز ظاهرا به جهت تصحيح عدد هفتاد و سه است.


به هر حال مباحث زيادى درباره اين حديث قابل طرح است كه در حوصله كتاب نيست، تنها اشاره مىكنيم كه اولا در احاديث مذكور پيامبر اكرم صلّى الله عليه وآله از آينده خبر مىدهند و معلوم نيست تا چه زمانى اين هفتاد و سه فرقه كامل خواهد شد و شايد در زمان نويسندگان كتابهاى فرق و مذاهب اين عدد هنوز كامل نشده است و در آينده باز فرقه هاى ديگرى به وجود آيند. ثانيا شايد بيان اعداد مذكور كنايه از كثرت فرق بوده و اينكه در امت پيامبر صلّى الله عليه وآله فرقه هاى به وجود آمده بيشتر از فرقه هاى امتهاى سابق خواهد بود.


مساءله مهم درباره حديث مذكور، يافتن فرقه ناجيه و ملاك نجات يافتن آن است كه به نظر مىرسد پيامبر اكرم صلّى الله عليه وآله در احاديث متعدد همچون حديث ثقلين و حديث غدير آن را به روشنى مشخص فرموده اند.


روش علم مذاهب، روش نقلى، تاريخى و توصيفى است، در اين علم ابتدا تاريخ هر فرقه و منقولات موجود درباره چگونگى پيدايش و عقايد و آراى ويژه آن مورد مطالعه و بررسى قرار مىگيرد و آنگاه بر اساس اين مواد، هر مذهب اعتقادى توصيف و تحليل مىگردد. بنابراين در علم مذاهب هدف، نقد و رد مذهبى خاص و توصيه به پذيرفتن مذهبى ديگر نيست، بلكه معرفى و توصيف مذاهب با روش نقلى هدف اصلى در اين علم است. البته هر كس حق دارد به نقد علمى يك مذهب بر اساس روش عقلى - نقلى بپردازد، اما اين گونه نقدها هدف اصلى علم مذاهب نيست بلكه يكى از آثار و فوايد آن مىباشد. در حقيقت اين علم تنها زمينه را براى نقد آماده مىسازد، چون هر نقد مطلوبى پيشاپيش به شناخت درست موضوع نيازمند است.


/ 98