آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آشنایی با فرق و مذاهب اسلامی - نسخه متنی

رضا برنجکار

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

عقايد وهابيت


وهابيان از جهتى شبيه خوارجند. خوارج بر اساس تلقى خاصشان از ايمان و كفر، ديگر مسلمانان را كافر و مشرك مىدانستند. وهابيه نيز بر اساس تلقى خاصشان از توحيد، بسيارى از آداب اسلامى را شرك و كفر مىدانند و در نتيجه معتقدان و عمل كنندگان به اين آداب را كه همه مسلمانان غير وهابى هستند، مشرك و كافر مىدانند.


اگر بخواهيم عقايد وهابيان را بيان كنيم بيشتر بايد بر نفى و انكار آنها تاءكيد بورزيم، به ديگر سخن، عقايد آنه عمدتا نفى عقايد و اعمال ديگر مسلمانان و اتهام شرك به ديگران است. از جمله مواردى كه وهابيان آنها را شكر مىدانند عبارت اند از: توسل به اولياى الهى و طلب شفاعت از آنان، سفر به قصد زيارت قبر پيامبر صلّى الله عليه وآله و اهل بيت عليه السلام تبرك و استشفاء به آثار اولياى خدا، تعمير و زيارت قبور اولياى الهى و ساختن مسجد در كنار قبور و نذر بر اهل قبور، و خداوند را به حق و مقام اوليايش سوگند دادن و اعتقاد به سلطه غيبى آنان.


وهابيان همه اين موارد را به دليل مخالفت با توحيد انكار مىكنند. البته توحيد مورد نظر وهابيان توحيد عبادى است. براساس توحيد عبادى كلمه لااله الا اله بيانگر آن است كه تنها موجودى كه بايد عبادت و پرستش شود الله تبارك و تعالى مىباشد و عبادت غير او شرك مىباشد. طبعا اين آموزه دينى مورد پذيرش همه مسلمانان بلكه همه مؤمنان و موحدان است. تفاوت وهابيان با ديگر مسلمانان اين است كه آنان مواردى همچون توسل و كمك گرفتن و طلب شفاعت از غير خدا را عبادت غير خدا و در نتيجه شكر مىدانند. مواردى كه قبلا ذكر شد همگى از همين جهت مورد انكار وهابيت قرار مىگيرد.


حال پرسش اين است كه چرا اين امور عبادت غير خدا و شرك محسوب مىشود. محمد بن عبدالوهاب در پاسخ مىگويد: لا اله الا الله هر نوع اله و معبودى غير از خدا را نفى مىكند و واسطه نوعى اله و معبود مىباشد. پس هركس پيامبر را واسطه ميان خود و خدا قرار دهد، پيامبر را اله و معبود دانسته و او را پرستش كرده است. دليل او بر اين مطلب آن است كه مشركان زمان پيامبر صلّى الله عليه وآله به خدا اعتقاد داشتند اما بتها را واسطه قرار مىدادند و به آنها توسل مىجستند و از آنها شفاعت مىخواستند. در نتيجه همين كار آنها باعث شركشان شد و خونشان مباح گرديد. لازمه توحيد اين است كه فقط خدا را بخوانيم و به اميد داشته باشيم و تنها به او استغاثه كنيم و براى او قربانى و نذكر نماييم. پس هر كس به غير خدا استغاثه كنيم و براى او قربانى و نذكر نماييم. پس هر كس به غير خدا استغاثه كند و براى غير او قربانى و نذر كند، كافر است.(198)


البته لازمه سخنان محمد بن عبدالوهاب مشرك و كافر بودن همه انسانها و از جمله وهابيان است؛ زيرا خداوند انسانها را محتاج يكديگر كرده است و همه در كارهاى خويش نيازمند كمك گرفتن از ديگران هستند.


اگر محمد بن عبدالوهاب خود را مانند احمد بن حنبل پيرو اهل الحديث مىداند و ظواهر احاديث را مىپذيرد. بايد به او گفت: توسل و طلب شفاعت در منابع معتبر اهل سنت و در احاديث متعدد وارد شده است و


پيامبر اكرم صلّى الله عليه وآله خود به توسل و طلب شفاعت امر كرده اند،(199) پس چگونه است كه ايشان كارى را كه پيامبر و اهل بيت او بدان امر كرده اند شرك و كفر مىداند؟! اما در باره مشركان زمان پيامبر بايد گفت: ميان توسل و طلب شفاعت مشركان با مؤمنان تفاوت اساسى وجود دارد. مشركان به اشيايى توسل مىجويند كه هيچ خاصيتى ندارند و اين گونه توسل از سوى خداوند نهى شده است، در حالى كه خداوند به اولياى خويش مقام محمود شفاعت را اعطا كرده و آنان به اراده و اذن خدا به چنين توانايى و مقامى دست يافته اند.


از سوى ديگر، خداوند خود به توسل به پيامبر و اهل بيت او و شفاعت آنان امر كرده است، در نتيجه اين كارها نه تنها شرك نيست بلكه عين عبادت خداست، زيرا كه به دستور و امر خدا انجام مىشود.


تفاوت ديگر اين است كه مشركان بتها را مىپرستيدند تا بتها آنان را شفاعت كنند نه آنكه تنها به طلب شفاعت از بتها اكتفا كنند. در حالى كه مؤمنان، اولياى الهى را نمى پرستند و آنان را به عنوان افراد مقرب و بندگان ماءذون از جانب خدا كه تنها از خدا در خواست مغفرت مىكنند، ملاحظه مىكنند. به بيان ديگر، مشركان بتها را مالك شفاعت و مستقلا در سرنوشت آدميان مؤثر مىدانستند، در حالى كه مسلمانان هيچ مؤثر مستقلى در عالم قايل نيستند و تاءثير شفاعت را تنها به اذن و اراده الهى مىدانند. اصولا در خواست شفاعت، نوعى در خواست دعاست و التماس دعا از افراد شايسته يك امر مستحب است.(200)


/ 98