کوچه - ابر و کوچه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ابر و کوچه - نسخه متنی

فریدون مشیری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید














کوچه

بي تو مهتاب
شبي باز
از آن کوچه گذشتم

همه تن چشم شدم خيره
به دنبال تو گشتم

شوق ديدار تو لبريز
شد از جام وجودم

شدم آن عاشق ديوانه که
بودم

در نهانخانه جانم گل
ياد تو درخشيد

باغ صد خاطره خنديد

عطر صد خاطره پيچيد

يادم آمد که شبي با
هم از آن کوچه گذشتيم

پر گشوديم و درآن خللوت
دلخواسته گشتيم

ساعتي بر لب آن
جوي نشستيم

تو همه راز جهان
ريخته در چشم سياهت

من همه محو تماشاي نگاهت

آسمان صاف و شب آرام

بخت خندان و زمان
رام

خوشه ماه فرو ريخته
در آب

شاخه ها دست بر آورده
به مهتاب

شب و صحرا و گل و سنگ

همه دل داده به آواز
شباهنگ

يادم آيد تو به من
گفتي از اين عشق حذر کن

لحظه اي چند بر اين آب
نظر کن

آب آيينه عشق
گذران است

تو که امروز نگاهت به نگاهي
نگران است

باش فردا که
دلت با دگران است

تا فراموش کني
چندي از اين شهر سفر کن

با تو گفتم حذر از
عشق ؟ ندانم

سفر از پيش تو ؟ هرگز
نتوانم

روز اول که دل من به
تمناي تو پر زد

چون کبوتر لب بام تو نشستم

تو به سنگ زدي
من رميدم نه گسستم

بازگفتم که نتو صيادي
و من آهوي دشتم

تا به دام تو در افتم
همه جا گشتم و گشتم

حذر از عشق ندانم

سفر از پيش تو
هرگز نتوانم نتوانم

اشکي از شاخه
فرو ريخت

مرغ شب ناله تلخي
زد و بگريخت

اشک در چشم تو
لرزيد

ماه بر عشق تو
خنديد

يادم آيد که دگر از
تو جوابي نشنيدم

پاي دردامناندوه کشيدم

نگسستم نرميدم

رفت در ظلمت غم آن شب
و شبهاي دگر هم

نه گرفتي دگر از عاشق
آزرده خبر هم

نه کني ديگر از آن
کوچه گذر هم

بي تو اما به چه حالي
من از آن کوچه گذشتم








/ 56