روانشناسى طلحه و زبير در شورش بصره هر كدام از طلحه و زبير، اميدوار است كه حكومت را به دست آورد، و ديده به آن دوخته و رفيق خود را به حساب نمى آورد، آن دو، نه رشته اى الهى را چنگ زدند و نه با وسيله اى به خدا روى آوردند، هر كدام بار كينه رفيق خود را بر دوش مى كشد، كه به زودى پرده از روى آن كنار خواهد رفت. به خدا سوگند! اگر به آنچه مى خواهند برسند، اين جان آن را مى گيرد و آن، اين را از پاى درمى آورد، هم اكنون گروهى سركش و نافرمان بپا خاسته اند (ناكثين) پس خداجويان حسابگر كجايند؟ سنت پيامبر (ع) برايشان بيان گرديد و اخبار امروز را به آنان گفته اند، در حالى كه براى هر گمراهى علتى و براى هر عهدشكنى بهانه اى وجود دارد. سوگند بخدا! من آن كس نيستم كه صداى گريه و بر سر و سينه زدن براى مرده و نداى فرشته مرگ را بشنود و عبرت نگيرد.