ترجمه نهج البلاغه نسخه متني

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متني

محمد دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خطبه 223-تلاوت يا ايها الانسان...


 (به هنگام تلاوت آيه 6 سوره انفطار، «اى انسان، چه چيز تو را در برابر پروردگار كريمت مغرور ساخته است» فرمود)
1 هشدار از غرور زدگى ها
برهان گناهكار، نادرست ترين برهان ها است، و عذرش از توجيه هر فريب خورده اى بى اساس تر، و خوشحالى او از عدم آگاهى است.
اى انسان! چه چيز تو را بر گناه جرأت داده؟ و در برابر پروردگارت مغرور ساخته؟ و بر نابودى خود علاقه مند كرده است؟ آيا بيمارى تو را درمان نيست؟ و خواب زدگى تو بيدارى ندارد؟ چرا آنگونه كه به ديگران رحم مى كنى، به خود رحم نمى كنى؟ «1» چه بسا كسى را در آفتاب سوزان مى بينى بر او سايه مى افكنى يا بيمارى را مى نگرى كه سخت ناتوان است، از روى دلسوزى بر او اشك مى ريزى، امّا چه چيز تو را بر بيمارى خود بى تفاوت كرده؟ و بر مصيبت هاى خود شكيبا و از گريه بر حال خويشتن باز داشته است؟ در حالى كه هيچ چيز براى تو عزيزتر از جانت نيست! چگونه ترس از فرود آمدن بلا، شب هنگام تو را بيدار نكرده است؟ كه در گناه غوطه ور، و در پنجه قهر الهى مبتلا شده اى؟
2 چگونه بودن
پس سستى دل را با استقامت درمان كن، و خواب زدگى چشمانت را با بيدارى از ميان بردار، و اطاعت خدا را بپذير، و با ياد خدا انس گير، و ياد آر كه تو از خدا روى گردانى و در همان لحظه او روى به تو دارد، و تو را به عفو خويش مى خواند، و با كرم خويش مى پوشاند! در حالى كه تو از خدا بريده به غير او توجّه دارى! پس چه نيرومند و بزرگوار است خدا! و چه ناتوان و بى مقدارى تو، كه بر عصيان او جرأت دارى، در حالى كه تو را در پرتو نعمت خود قرار داده، و در سايه رحمت او آرميده اى، نه بخشش خود را از تو گرفته،
______________________________
 (1) اين رهنمود امام (ع) ثابت مى كند كه انسان بايد در پرتو وحى الهى و عمل به دستورات خداوند بزرگ به كمال واقعى برسد، پس خود اصالت ندارد كه هر چه بخواهد انجام دهد، چون خود را نمى شناسد، و انسان موجودى ناشناخته است، نمى تواند براى خود دستور العمل زندگى (كاتولوگ eugolataC ) بنويسد، پس اومانيسم msinamuH  و اگزيستانسياليسم msilaitnetsixE  نمى توانند صحيح باشد.

و نه پرده اسرار تو را دريده است. بلكه چشم بر هم زدنى، بى احسان خدا زنده نبودى در حالى كه يا در نعمت هاى او غرق بودى، يا از گناهان تو پرده پوشى شد، و يا بلا و مصيبتى را از تو دور ساخته است، پس چه فكر مى كنى اگر او را اطاعت كنى؟ به خدا سوگند اگر اين رفتار ميان دو نفر كه در توانايى و قدرت برابر بودند وجود داشت (و تو يكى از آن دو بودى) تو نخستين كسى بودى كه خود را بر زشتى اخلاق، و نادرستى كردار محكوم مى كردى. «1»
3 دنيا شناسى
به حق مى گويم آيا دنيا تو را فريفته است؟ يا تو خود فريفته دنيايى؟ دنيا عبرت ها را براى تو آشكار، و تو را به تساوى دعوت كرد، دنيا با دردهايى كه در جسم تو مى گذارد، و با كاهشى كه در توانايى تو ايجاد مى كند، راستگوتر از آن است كه به تو دروغ بگويد، و يا مغرورت سازد.
چه بسا نصيحت كننده اى از دنيا را متّهم كردى، و راستگويى را دروغگو پنداشتى! اگر دنيا را از روى شهرهاى ويران شده، و خانه هاى درهم فرو ريخته بشناسى، آن را يادآورى دلسوز، و اندرز دهنده اى گويا مى يابى، كه چونان دوستى مهربان از تباهى و نابودى تو نگران است.
دنيا چه خوب خانه اى است براى آن كس كه آن را جاودانه نپندارد، و خوب محلّى است براى آن كس كه آن را وطن خويش انتخاب نكند. سعادتمندان به وسيله دنيا در قيامت، كسانى هستند كه امروز از حرام آن مى گريزند. «2»
4 انسان و رستاخيز
آنگاه كه زمين سخت بلرزد، و نشانه هاى هولناك قيامت تحقّق پذيرد، و پيروان هر دينى به آن ملحق شوند، و هر پرستش كننده به معبود خود، و هر اطاعت كننده اى به فرمانده خود رسد، نه چشمى بر خلاف عدالت و برابرى در هوا گشوده، و نه قدمى بر خلاف حق، آهسته در زمين نهاده مى شود، در آن روز چه دليل هايى كه باطل مى گردد، و عذرهايى كه پذيرفته نمى شود! پس در جستجوى عذرى باش كه پذيرفته شود، و دليلى بجوى كه استوار باشد، و از دنياى فانى براى آخرت جاويدان توشه بردار، و براى سفر آخرت وسائل لازم را آماده كن، و چشم به برق نجات بدوز، و بار سفر بربند.
______________________________
 (1) نفى تفكر: انديويد و آليسم msilaudividnA  (اصالت فرد)
 (2) نفى: پسى ميسم msimisseP  (بد بينى و بيزارى از جهان و دنيا) و اثبات هدفدارى انسان

/ 384