حکمت 140 - ترجمه نهج البلاغه نسخه متني

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متني

محمد دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حکمت 140

و درود خدا بر او فرمود: انسان زير زبان خود پنهان است.

حکمت 141

و درود خدا بر او فرمود: نابود شد كسى كه ارزش خود را ندانست.

حکمت 142

و درود خدا بر او فرمود: (مردى از امام درخواست اندرز كرد) از كسانى مباش كه بدون عمل صالح به آخرت اميدوار است، و توبه را با آرزوهاى دراز به تاخير مى اندازد، در دنيا چونان زاهدان سخن مى گويد، اما در رفتار همانند دنياپرستان است، اگر نعمتها به او برسد سير نمى شود، و در محروميت قناعت ندارد، از آنچه به او رسيد شكرگزار نيست، و از آنچه مانده زياده طلب است، پرهيز مى دهد اما خود پروا ندارد، به فرمانبردارى امر مى كند اما خود فرمان نمى برد، نيكوكاران را دوست دارد، اما رفتارشان را ندارد، گناهكاران را دشمن دارد اما خود يكى از گناهكاران است، و با گناهان فراوان مرگ را دوست نمى دارد، اما در آنچه كه مرگ را ناخوشايند ساخت پافشارى دارد، اگر بيمار شود پشيمان مى شود، و اگر تندرست باشد سرگرم خوشگذرانيهاست. در سلامت مغرور و در گرفتارى نااميد است اگر مصيبتى به او رسد به زارى خدا را مى خواند اگر به گشايش دست يافت مغرورانه از خدا روى برمى گرداند، نفس به نيروى گمان ناروا بر او چيرگى دارد، و او با قدرت يقين بر نفس چيره نمى گردد، براى ديگران كه گناهى كمتر از او دارند نگران است و بيش از آنچه كه عمل كرده اميدوار است، اگر بى نيا
ز گردد مست و مغرور شود، و اگر تهيدست گردد، مايوس و سست شود. چون كار كند در آن كوتاهى ورزد، و چون چيزى خواهد زياده روى نمايد، چون در برابر شهوت قرار گيرد گناه را برگزيده، توبه را به تاخير اندازد، و چون رنجى به او رسد از راه ملت اسلام دورى گزيند، عبرت آموزى را طرح مى كند اما خود عبرت نمى گيرد، در پند دادن مبالغه مى كند اما خود پندپذير نمى باشد، سخن بسيار مى گويد، اما كردار خوب او اندك است. براى دنيا زودگذر تلاش و رقابت دارد اما براى آخرت جاويدان آسان مى گذرد، سود را زيان، و زيان را سود مى پندارد، از مرگ هراسناك است اما فرصت را از دست مى دهد، گناه ديگرى را بزرگ مى شمارد، اما گناهان بزرگ خود را كوچك مى پندارد، طاعت ديگران را كوچك و طاعت خود را بزرگ مى داند، مردم را سرزنش مى كند، اما خود را نكوهش نكرده با خود رياكارانه برخورد مى كند، خوشگذرانى با سرمايه داران را بيشتر از ياد خدا با مستمندان دوست دارد، به نفع خود بر زيان ديگران حكم مى كند اما هرگز به نفع ديگران بر زيان خود حكم نخواهد كرد، ديگران را هدايت اما خود را گمراه مى كند، ديگران از او اطاعت مى كنند، و او مخالفت مى ورزد، حق خود را به تمام مى گيرد اما حق ديگرا
ن را به كمال نمى دهد، از غير خدا مى ترسد اما از پروردگار خود نمى ترسد. (اگر در نهج البلاغه نبود جز اين حكمت، براى اندرزدادن كافى بود اين سخن، حكمتى رسا، و عامل بينايى انسان آگاه، و عبرت آموز صاحب انديشه است)

حکمت 143

و درود خدا بر او فرمود: هر كس را پايانى است تلخ يا شيرين

/ 384