چرا بحث از غدير - دريای موج خيز نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دريای موج خيز - نسخه متنی

علی ابوالحسنی منذر

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

چرا بحث از غدير

الغدير، به ظاهر، كتابى است كه در باره رويدادى خاص، يعنى ماجراى غديرخم، به رشته تحرير درآمده است؛ رويدادى كه قرن ها از وقوع آن مى گذرد، اما با مرورى اندك بر مندرجات آن، نيك معلوم مى شود كه مؤلف اين كتاب، غدير را رويدادى سرنوشت ساز و فرازمانى مى داند. از نظر او، غدير نمادِ حقى الهى، مردمى و ابدى است كه دست هاى جهل و جور، با اغراض مادى و سياسى، در طول تاريخ اسلام به محو و انكار آن كوشيده اند، و علاجِ اساسىِ دردهاىِ امت اسلامى - حتى در عصر حاضر - جز با كاوش در زواياىِ اين حادثه و پيام و پيمانِ نهفته در آن، ممكن نيست:

على "ع" - به گفته صريح و مكرر پيامبر - دروازه علم او بود و درى كه انسان ها از طريق آن، به سوى خدا بار مى يابند.... اگر حق سرپرستى مردم از على "ع" سلب نشده بود، همانا علوم پيامبر در بين امت نشر يافته و نشانه هاى آن آشكار مى شد و حكمت هاى وى به گوش همگان مى رسيد و احكام نورانى اسلام جامه عمل مى پوشيد؛ در نتيجه مردم از نعمت هاى الهى، به حد وفور بهره مند مى شدند.... اما، افسوسا كه خلافت از اميرمؤمنان سلب شد و نتيجتاً مردم به گمراهى افتادند و آبادى ها خشكيدند و چراگاه ها از نعمت تهى شدند و از نحوستِ اعمال مردم، فساد و تباهى، زمين و دريا را فراگرفت! [ علامه امينى، عبدالحسين، الغدير، ج 7، ص 243. ]

دو فرقه بزرگ مسلمان - شيعه و سنى - قرن ها است كه در مسائل گوناگون، از اصول دين گرفته تا فروع احكام، اختلاف نظر دارند و اين امر در طول تاريخ از سوى فتنه انگيزان و به دست خامان، مايه گسست ها، بلكه نزاع هاى فراوان شده است. بى گمان، اينك يكى از عللِ ضعف و خوارى مسلمانان در برابر هجمه استعمار غرب، همين جدايى و كشمكش ديرينه است.

در برابر اين اختلاف كهن، امينى، نه خوش خيالانه و ساده لوحانه، چشم فروبسته و آن را ناچيز مى انگارد، نه محال انديشانه تصور مى كند كه يكى از دو فرقه، به صِرفِ خواهشى اخلاقى يا بخش نامه اى سياسى، انحلال خود را در ديگرى پذيرا مى شود، و نه مستبدانه، حكم به نابودى يكى به سود ديگرى مى دهد، و نه مأيوسانه و بدبينانه، هرگونه گفت وگوى متفكران فريقين را بر سر وجوه اختلاف، بيهوده مى شمارد. امينى، واقع بين و آرمان خواه است و حكيمانه و مُشفقانه، با اعتقاد به امكان و لزومِ بحث و گفت وگوى منطقى بين متفكران دو فرقه، براى حل اساسىِ اين اختلاف كهن، چاره اى معقول انديشيده است: بازگشتن به سرچشمه زلالِ حقيقت و فروشستنِ دل و جان در جارىِ پاك و ناآلوده آن!

در واپسين ماه هاى عمر پيامبر حادثه اى رخ داد كه ذكر آن در كتب فريقينْ فراوان آمده و اهميت بسيارى دارد: پيامبر اكرم "ص" كنار بركه غدير، در اجتماع بزرگ مسلمين، خطبه اى بلند خواند و از همگان پيمان گرفت كه على "ع" را چون خود او، مولاى خويش بشمارند. خوش بختانه، نام و ياد اين حادثه شگفت، در لابه لاى متون فريقين باقى مانده، و امروز نيز كاملاً قابل استناد و پى گيرى است. شمس الدين محمد ذهبى "673 - 748ق." دانشمند صاحب آوازه اهل سنت، لُب كلام رسول گرامى اسلام را در غدير "مَن كُنتُ مَولاه فَعَلىٌّ مَولاه" به طُرُقِ معتبر "صحيح، حَسَن و متواتر" از طريق كسانى چون ابوبكر، على "ع" ، سعد وقاص، حسين بن على "ع" ، زيد بن ارقم، بريده، براء بن عاذب، ابن مسعود، عبداللَّه بن عمر و عمار بن ياسر نقل كرده، كه گزارش اين روايت از طريق اميرالمؤمنين - به تصريح شمس الدين ذَهَبى - به طور متواتر [ حديث متواتر، به حديثى گويند كه مندرجات آن، از اشخاص مختلف و متعددى نقل شده و تعداد راويان و نحوه بيان آن ها، به گونه اى باشد كه احتمال هيچ گونه تبانى بين آنان براى جعل روايت نرود و در مجموع، صدور آن از ناحيه معصوم، قطعى و اطمينان آور باشد. ] آمده است.

[ ذهبى، شمس الدين محمد، رسالة طرق حديث 'من كنت مولاه فعلى مولاه'، تحقيق و تعليق سيد عبدالعزيز طباطبايى. حافظ ابوالفرج بن جوزى حنبلى "م 597 ق." نيز مى نويسد: علماى تاريخ و سيره اتفاق دارند كه واقعه غدير، پس از بازگشت پيامبر "ص" از حجةالوداع، روز هيجده ذى الحجه رخ داده و در آن روز 120 هزار تن از اصحاب، اعراب و ساكنان حومه مدينه و مكه كه با پيامبر در حج مزبور شركت داشتند، همراه وى بودند و حديث غدير رااز او شنيدند و شاعران در اين باره اشعار بسيار سرودند. "علامه امينى، الغدير، ج 1، ص 296 "قطعى بودن ماجراى غدير چنان است كه به گفته ضياءالدين مقبلى "م 1108" اگر حديث غدير مسلم نباشد، هيچ امر روشن و مسلمى در اسلام وجود ندارد! "همان، ج 1، ص 306-307". ]

حادثه غدير، به لحاظ پيام و پيامد، بى گمان يكى از مهم ترين حوادث دوران رسالت است. به ديده امينى، مهم ترين مسائل تاريخى، آنى است كه به باورها و معتقداتِ اساسىِ جامعه مى پردازد و واقعه غدير خم، مستقيماً به بنيان عقايدِ دينىِ مسلمين مربوط مى شود، و نوعِ تفسير و تلقى از آن، وجهِ تمايزِ دو فرقه بزرگ مسلمان را در مبحث امامت رقم مى زند. شيعيان، براى استوارى و استحكام آيين خويش كه بر 'ولايتِ' متجلى در غدير مبتنى است، به بحث غدير و پيام آن، نيازى حياتى دارند. ديگران نيز به منظور تحقيق در صحت و سُقمِ ادعاى شيعيان و سنجش عيارِ حقانيتِ مكتبِ خويش در اين امر مهم تاريخى و كلامى، از پرداختن به بحث كليدىِ 'غدير' ناگزيرند؛ خاصه آن كه حادثه غدير، از مسلمات تاريخ اسلام بوده، مورخان، مفسران، كلاميان و حتى اديبان و لغت شناسانِ بزرگ شيعه و سنى در آثار مشهور و ماندگار خويش، [ همچون بلاذُرى در انساب الاشراف، ابن قُتَيبه در المعارف و الامامة والسياسه، محمد بن جرير طبرى در كتابى جداگانه، خطيب بغدادى در تاريخ بغداد، ابن عبدالبر قرطبى در الاستيعاب، شهرستانى در الملل والنحل، ابن عساكر در تاريخ مدينة دمشق، ياقوت حموى در معجم الادباء، ابن اثير در اسدالغابه و.... ] به اشكال گوناگون بدان اشاره دارند: مورخان در شرح حوادث آخرين حج پيامبر و اجتماع مسلمانان در غدير؛ مفسران در تبيين آياتى چون "اَليَوْمَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ" [ مائده، آيه 3. ] و...؛ متكلمان در مبحث خلافت و امامت امت پس از پيامبر؛ و لغت شناسان نيز در ذيل واژه هاى 'ولى'، 'مولى'، 'غدير' و 'خُم.' [ ر.ك: علامه امينى، الغدير، ج 1، ص 5 - 8. ]

/ 41