استدلال به منطقِ حريف - دريای موج خيز نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دريای موج خيز - نسخه متنی

علی ابوالحسنی منذر

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

استدلال به منطقِ حريف

امينى نيك آگاه است كه در مصاف فكرى و علمى با مخالفان، بايد با منطقِ آنان سخن گفت؛ از اين رو، پايه برهان و استدلال خويش را در اثبات منطق تشيع بر كتب معتبرِ اهل سنت و سخنِ دانشمندانِ مشهورِ آن فرقه نهاده، و حتى از خلفاى نخستين و پيشوايان مذاهب چهارگانه سنى، شاهد آورده است.

در بررسىِ سلسله راويان غدير نيز، به معيارهاىِ دانش رجال شيعه و آراى تراجِم نگاران و رجاليان آن بسنده نمى كند؛ زيرا شيعه در ايمان و تمسك به پيام غدير، مشكلى ندارد، بلكه بدان مى بالد و مفاد آن را چون گوهرى تابان، بر پيشانىِ عقايد و افكار خويش زده است. الغدير، در واقع پيش و بيش از آن كه شيعيان را مخاطب خود انگارد، براى گفت وگو با كسانى پديد آمده است كه پيام پيامبر را در غدير، چنان كه بايد، نشنيده، يا درنيافته اند و اميرالمؤمنين على "ع" را به جاى خلافت بلافصل پيامبر و يگانه رهنماى خطاناپذير امت، هم رديف، بلكه متأخر از عثمان "بنيان گذار سلسله اموى در تاريخ اسلام" مى شمارند! بنابراين، در گردونه بحث و احتجاج مذاهب - كافى نيست كه فى المثل، ابن عباس "صحابى بزرگ و دانشور" را كه از راويان شاخص و بنامِ حديث غدير است، تنها دانشمندان رجالى شيعه، مدح و توثيق كنند، بلكه طومار وثاقت و اعتبار احاديثِ وى، بايد به امضاى رجاليانِ صاحب نام و معتبرِ اهل سنت نيز برسد، تا مجالِ هيچ ترديدى در صحت گزارش او از ماجراى غدير، باقى نماند و حجت بر همگان تمام شود.

امينى، كتابش را به منظور گشودن باب گفتمانى معقول و مستدل با اهل سنت نوشته بود و نيك مى دانست كه در چالش علمى با آنان، بايد به منطق خود ايشان سخن گفت و حقيقت را - با عمرى غوطه خوردن در گرد و غبار كتابخانه هاى هند، عراق، تركيه، شام و ايران - از دل متون معتبر و مشهور سنى بيرون آورد و پيش چشم ايشان نهاد.

زمانى كه الغدير منتشر شد، مخالفان تشيع در عراق به نورى سعيد، نخست وزير مشهور عراق شكايت برده، به وى گفتند: ''چگونه اجازه مى دهيد كتاب هايى مانند الغدير در كشور چاپ شود؟'' نورى سعيد گفت: ''شما نسخه اى از كتاب را نزد من آوريد تا ببينم.'' وقتى كتاب را بررسى كرد، گفت: ''اين كتاب، جز مطالبى كه در كتاب هاى ما - سنيان - آمده، چيز ديگرى ندارد. من چگونه اين شخص را مؤاخذه و محاكمه كنم و به او اجازه چاپ كتابش را ندهم؟'' [ آخوندى، يادنامه علامه امينى، ضميمه روزنامه رسالت، ص 19. ]


/ 41