اخلاق در قرآن کریم جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اخلاق در قرآن کریم - جلد 2

ناصر مکارم شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

3- ريشه هاى جبن

1- ضعف ايمان و سوء ظن به خدا، زيرا افراد با ايمان داراى توكل و اميد به لطف خداوند و اعتقاد به وعده هاى او هستند، و چنين كسانى هرگز سست و زبون نخواهند شد، و از حوادث هر قدر بزرگ باشد نمى ترسند، اين همان است كه در فرمان معروف مالك اشتر آمده است كه امام(ع) مى فرمايد: «ان البخل و الجبن و الحرص غرائز شتى يجمعها سوء الظن بالله; بخل و ترس و حرص، غرائز و تمايلات متعددى هستند كه جامع آنها سوء ظن به خداى بزرگ است »!
2- احساس كمبود شخصيت و عقده حقارت يكى ديگر از دلايل جبن و ترس است، به همين دليل هر اندازه به افراد شخصيت داده شود بر شجاعت آنها افزوده مى شود و از همين رو در حديث امام اميرمؤمنين آمده است كه: «شدة الجبن من عجز النفس و ضعف اليقين; شدت ترس از ناتوانى روحى و ضعف يقين سرچشمه مى گيرد»! (26)
3- «عدم آگاهى و جهل » در بسيارى از اوقات سبب ترس مى شود، انسان از اشخاص و جانداران و موجوداتى كه درست آنها را نمى شناسد مى ترسد، ولى هنگامى كه به قدر كافى آگاهى مى يابد ضعف او زايل مى شود.
4- «عافيت طلبى » يكى ديگر از اسباب ترس است، چرا كه هميشه شجاعت در عين اينكه پيروزى مى آفريند مشكلات و ناراحتى هايى را نيز ممكن است به همراه داشته باشد كه باب طبع عافيت طلبان ترسو نيست.
5- بروز حوادث تلخ و ناگوار غالبا سبب مى شود كه انسانها به نوعى ترس گرفتار شوند، زيرا اين حوادث تلخ ذهنيت هاى ترس آلودى در انسان به وجود مى آورد كه گاه تا آخر عمر با اوست و جز با روانكاوى صحيح برطرف نمى گردد.
6- افراط در احتياط مى تواند ناشى از ترس باشد و يا عاملى براى ايجاد ترس، چرا كه به انسان مى گويد از هر احتمال خطرى بايد پرهيز كرد، و اين يكى از ريشه هاى اصلى ترس است.
7- انكار نمى توان كرد كه ساختمان روحى و جسمى افراد نيز در بروز اين پديده شوم مؤثر است، گروهى از افراد را مى بينيم كه به خاطر ضعف قلب يا ناتوانى اعصاب، يا ضعفهاى ديگر جسمانى، از همه چيز مى ترسند، در حالى كه از اين حالت متنفرند ولى نمى توانند آن را از خود دور سازند. آنها مى گويند: چه كنيم اين ترس دست خودمان نيست، و بى اختيار بر ما تحميل مى شود، ولى چنان نيست كه اين حالت از طريق روان درمانى قابل تغيير نباشد.

/ 265