اخلاق در قرآن کریم جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اخلاق در قرآن کریم - جلد 2

ناصر مکارم شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

3-نشانه هاى غفلت

ممكن است اين مساله براى بسيارى از مردم،مورد شك و ترديد واقع شود كه آياواقعا در صف غافلانند يا نه؟پس لازم است تا پويندگان راه خدا و سالكان سبيل الى الله،در هر مرحله خود را بيازمايند تا مبادا در صف «غافلان »باشند،لذا بايد به علائم ونشانه هاى «غفلت »توجه كنيم تا ناخواسته در دام آن گرفتار نشويم.
خوشبختانه در روايات اسلامى،علايم و نشانه هاى فراوانى براى غافلان ذكر شده است كه به چند نمونه اشاره مى كنيم:
1-در حديث مشروحى از پيامبر اكرم صلى الله عليه و اله،در پاسخ «شمعون بن لاوى »-يكى ازمسيحيان معروف زمان خود-آمده است،هنگامى كه شمعون از علائم غافلان ازحضرتش سؤال كرد،ايشان در جواب فرمودند:«اما علامة الغافل فاربعة العمى والسهو و اللهو و النسيان، نشانه هاى غافل چهار چيز است:نابينايى(و بستن چشم بر روى حقايق)و سهو و لهو و نسيان(به گونه اى كه گرفتار فراموشكارى و سردرگمى به شهوات وعدم توجه به سرنوشت آينده خويش مى شود» (41)
همين مضمون در اندرزهاى لقمان حكيم به فرزندش ديده مى شود آنجا كه مى گويد:
«فرزندم هر چيزى نشانه اى دارد كه با آن شناخته مى شود...و غافل سه نشانه دارد:سهو ولهو و نسيان. (42) تفاوت سهو و نسيان در اين است كه نسيان به معنى فراموش كردن چيزى است كه قبلا مى دانست،ولى سهو به معنى عدم توجه به امورى است كه بايد به آن توجه كند.
2-يكى ديگر از نشانه هاى «غفلت »همنشينى با فاسدان و مفسدان و دورى ازمجالس عبادت است.امام حسن مجتبى عليه السلام مى فرمايد:«الغفلة تركك المسجد و طاعتك المفسد، غفلت آن است كه مسجد را ترك كنى و از مفسد اطاعت نمايى » (43)
3-از ديگر نشانه هاى مهم «غفلت »بى اعتنايى به عوامل هشدار دهند و بيدار كننداست،مثلا، هنگام عبور از قبرستان فكر نمى كنند كه ممكن است فردا،جايگاهشان همين جا باشد،يا اگر در تشييع جنازه يكى از دوستان و آشنايان شركت كنند،فراموش مى كنند كه او را هم روزى ديگران تشييع كرده و در مراسم ياد بود او شركت مى كنند.
در نهج البلاغه آمده است كه حضرت على عليه السلام در تشييع جنازه مؤمنى شركت نموده بودند،ناگهان صداى بلند خنده كسى را شنيدند،حضرت عليه السلام ناراحت شدند و اين گفتارحكيمانه را بيان فرمودند:«كان الموت فيها على غيرنا كتب و كان الحق فيها على غيرناوجب و كان الذى نرى من الاموات سفر عما قليل الينا راجعون،گويى مرگ براى غير مامقرر شده و حق(تنها)بر ديگران واجب شده است،و گويى(اين)مردگانى را كه مى بينيم(مثل)مسافران هستند،به زودى به سوى ما باز مى گردند»
سپس افزودند:«نبوئهم اجداثهم و ناكل تراثهم كانا مخلدون بعدهم ما آنها را درقبرشان مى گذاريم و ميراثشان را مى خوريم،گويى بعد از آنها،عمر جاودان داريم » (44)
4-يكى ديگر از نشانه هاى «غفلت »آن است كه انسان عمر خود را در امورى صرف كند كه براى آخرت او هيچ سودى ندارد،يا در امورى صرف كند كه نه سودى در دنيادارد و نه در آخرت.
امير مؤمنان عليه السلام مى فرمايند:«كفى بالرجل غفلة ان يضيع عمره فى ما لا ينجيه، براى غفلت انسان،همين بس كه عمر خود را در چيزى كه مايه نجات او نيست،ضايع كند» (45) و در تعبير ديگرى از همان حضرت عليه السلام آمده است:«كفى بالمرء غفلة ان يصرف همته فى ما لا يعنيه،براى «غفلت »انسان،همين بس كه عمر خود را در چيزى كه مربوط به او نيست، صرف كند» (46)

/ 265