اخلاق در قرآن کریم جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اخلاق در قرآن کریم - جلد 2

ناصر مکارم شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ترجمه

1- (خداوند به شيطان) فرمود: «در آن هنگام كه به تو فرمان دادم چه چيز تو را مانع شد كه سجده كنى؟!» گفت: «من از او بهترم! مرا از آتش آفريده اى و او را از گل »!
2- اشراف كافر قومش(قوم نوح) گفتند: «ما تو را جز بشرى همچون خودمان نمى بينيم! و كسانى را كه از تو پيروى كرده اند جز گروهى اراذل ساده لوح مشاهده نمى كنيم و براى شما فضيلتى نسبت به خود نمى بينيم! بلكه شما را دروغگو تصور مى كنيم »! گفتند: اى نوح! تو با ما جر و بحث كردى و زياد هم جر و بحث كرد!(بس است!) اگر راست مى گويى آنچه را(از عذاب الهى) به ما وعده مى دهى بياور!
3- گفتند: «اى شعيب! بسيارى از آنچه را مى گويى ما نمى فهميم! و ما تو را در ميان خود ضعيف مى يابيم و اگر(به خاطر) قبيله كوچكت نبود تو را سنگسار مى كرديم و تو در برابر ما قدرتى ندارى »!
4- فرعون در ميان قوم خود ندا داد و گفت: «اى قوم من! آيا حكومت مصر از آن من نيست؟ و اين نهرها تحت فرمان من جريان ندارد؟ آيا نمى بينيد؟! - مگر نه اين است كه من از اين مردى كه از خانواده و طبقه پستى است و هرگز نمى تواند فصيح سخن بگويد بهترم؟!
5- اين عمل آنها(يهود) به خاطر آن است كه مى گفتند: «آتش(دوزخ) جز چند روزى به ما نمى رسد(و كيفر ما به خاطر امتيازى كه بر اقوام ديگر داريم بسيار محدود است) اين افترا(و دروغى كه به خدا بسته بودند) آنها را در دينشان مغرور ساخت(و گرفتار انواع گناهان شدند) ».
6- سپس(قوم صالح) «ناقه » را پى كردند و از فرمان پروردگارشان سرپيچيدند و گفتند: «اى صالح! اگر تو از فرستادگان(خدا) هستى آنچه ما را به آن تهديد مى كنى بياور»!
7- آنها(دوزخيان) را صدا مى زنند «مگر ما با شما نبوديم؟! مى گويند:آرى! ولى شما خود را به هلاكت افكنديد و انتظار(مرگ پيامبر را) كشيديد و(در همه چيز) شك و ترديد داشتيد و آرزوهاى دور و دراز شما را فريب داد تا فرمان حق فرارسيد و شيطان فريبكار شما را در برابر(فرمان) خدا فريب داد»!
8- آنها(منافقان) كسانى هستند كه مى گويند: «به افرادى كه نزد رسول خدا هستند انفاق نكنيد تا پراكنده شوند!» (غافل از اينكه) خزاين آسمانها و زمين از آن خداست ولى منافقان نمى فهمند - آنها مى گويند: اگر به مدينه بازگرديم، عزيزان، ذليلان را بيرون مى كنند! در حالى كه عزت مخصوص خدا و رسول او و مؤمنان است، ولى منافقان نمى دانند!
9- اما انسان هنگامى كه پروردگارش او را براى آزمايش، اكرام مى كند و نعمت مى بخشد(مغرور مى شود) و مى گويد: «پروردگارم مرا گرامى داشته است »!
10- يا مى گويند: «ما جماعتى متحد و نيرومند و پيروزيم »؟! - (ولى بدانند) به زودى جمعشان شكست مى خورد و پا به فرار مى گذارند.
11- كسانى را كه آيين(فطرى) خود را به بازى و سرگرمى گرفتند و زندگى دنيا آنها را مغرور ساخته، رها كن!
12- اى مردم!... به يقين وعده الهى حق است، پس مبادا زندگانى دنيا شما را بفريبد و مبادا(شيطان) فريبكار شما را به(كرم) خدا مغرور سازد!



/ 265