اخلاق در قرآن کریم جلد 3

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اخلاق در قرآن کریم - جلد 3

ناصر مکارم شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

هيچ متكبر مغرورى را دوست ندارد ـ (پسرم!) در راه رفتن، اعتدال را رعايت كن.، از صداى خود بكاه! (و هرگز فرياد مزن) كه زشترين صداها صداى خران است.

4ـ... و به مردم نيك بگوئيد و نماز را بر پا داريد، و زكات را بدهيد....

5ـ به سوى فرعون برويد! كه طغيان كرده ـ اما به نرمى با او سخن بگوئيد شايد متذكّر شود، يا (از خدا) بترسد.

6ـ بدى را با نيكى دفع كن! ناگاه خواهى ديد همان كس كه ميان تو و او دشمنى است، گوئى دوستى گرم و صميمى است ـ اما جز كسانى كه داراى صبر و استقامتند به اين مقام نمى رسند، و جز كسانى كه بهره عظيمى (از ايمان و تقوا) دارند به آن نائل نمى گردند.

تفسير و جمع بندى

در نخستين آيه مسأله «حسن خلق» به عنوان يكى از ويژگى هاى اخلاقى پيامبر (صلّى الله عليه وآله) و يكى از عوامل پيشرفت او در جامعه اسلامى ذكر شده است، مىفرمايد: «به خاطر رحمت الهى در برابر آن ها نرم (و مهربان) شدى، و اگر خشن و سنگدل بودى از اطراف تو پراكنده مىشدند (فَبِما رَحْمَة مِنَ اللّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنْتَ فَظّاً غَليظَ الْقَلْبِ لاَ نْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ). (1)

بنابراين خلق و خوى نيكوى پيامبر (صلّى الله عليه وآله) يك رحمت الهى درباره او و درباره تمام امّت بود. و به يقين اين نرمش و مهربانى و حسن و خلق در هر كس باشد مايه رحمت و بركت است.

در تعبير فوق به نقطه مقابل آن يعنى خشونت و كج خلقى و نامهربانى نيز اشاره شده كه اثر مستقيم آن، پراكندگى مردم از دور انسان است، و به تعبير ديگر حسن خلق خمير مايه پيوند جوامع انسانى است، و كج خلقى عامل پراكندگى و نفرت.

در اين كه «فظّ» و «غليظ القلب» هر دو به يك معنى و به معنى تأكيد است يا دو

1. در اين كه «ما» در جمله «فبما رحمة من اللّه..». مرصوله است يا استفهاميه يا نافيه يا زائده، احتمالات متعددى داده شده، ولى حق آن است كه موصوله يا زائده باشد، مرحوم «طبرسى» در «مجمع البيان» مىگويد: كه «ما» در اينجا به اتفاق مفسّرين زائده است. (البته اين گونه حروف زائده، تأكيد را مىرساند، نه اين كه بى معنى است.)

/ 451