4ـ اسرار نظام و حكومت اسلامى. - اخلاق در قرآن کریم جلد 3

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اخلاق در قرآن کریم - جلد 3

ناصر مکارم شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

4ـ اسرار نظام و حكومت اسلامى.

آنچه در بالا از روايات آمد مربوط به حفظ اسرار ديگران بود، و اما در مورد حفظ اسرار خويشتن نيز روايات فراوانى داريم كه به مسلمانان توصيه مىكند اسرار زندگى خصوصى خود را حفظ كنند، چرا كه افشاى آن گاهى منشأ حسد، كينه توزى، رقابت هاى ناسالم مىگردد، و انسان مورد تهاجم افراد تنگ نظر و كينه توز واقع مىشود و مصالح او به خطر مىافتد، كه نمونه اى از آن ذيلا از نظر مىگذرد:

1ـ در حديثى از اميرمؤمنان على (عليه السلام) مىخوانيم: «سِرُّكَ سُرُورُكَ اِنْ كَتَمْتَهُ وَ اِنْ اَذَعْتَهُ كانَ ثُبُورَكَ; سرّ تو مايه سرور و خوشحالى تو است به شرط آن كه آن را كتمان كنى، و اگر آن را افشا كنى (اى بسا) مايه هلاك تو مىشود». (1)

2ـ در تعبير ديگر مىفرمايد: «سِرُّكَ اَسيرُكَ فَاِنْ اَفْشَيْتَهُ سِرْتَ اَسيرَهُ; سرّ تو اسير تو است اگر آن را افشا كنى تو اسير او مىشوى». (2)

3ـ باز در حديث ديگرى از همان بزرگوار آمده است: «صَدْرُ الْعاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ; سينه عاقل صندوق سرّ او است». (3)

4ـ در حديثى از امام صادق (عليه السلام) مىخوانيم: «سِرُّكَ مِنْ دَمِكَ فَلا يَجْرِيَنَّ مِنْ غَيْرِ اَوْداجِكَ; سرّ تو به منزله خون تو است كه فقط بايد در رگ هاى تو جارى باشد». (4)

5ـ در حديث پرمعنايى ديگرى از امام على بن موسى الرضا (عليه السلام) آمده است كه مؤمن نمى تواند مؤمن باشد مگر اين كه سه خصلت در او وجود داشته باشد: سنتى از پروردگار، و سنتى از پيامبر (صلّى الله عليه وآله) و سنتى از ولىّ او، سپس مىفرمايد: «فَسُنَّةٌ مِنْ رَبِّهِ كِتْمانُ سِرِّهِ قالَ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ اَحَداً اِلاّ مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُول; خداوند عالم الغيب است و اسرار غيب را بر كسى فاش نمى كند، مگر براى رسولانى كه آنها را (براى حفظ اسرار غيب) پذيرفته است». سپس سنّت پيامبر (صلّى الله عليه وآله) را مدارات با مردم، و سنت ولىّ او را صبر در برابر مشكلات مىشمرد. (5)

1. غررالحكم، جلد 4، صفحه 141، حديث 5616.

2. همان، صفحه 146.

3.نهج البلاغه، كلمات قصار، حديث6.

4.ميزان الحكمة، جلد 4، صفحه 427.

5. بحارالانوار، جلد 72، صفحه 68.

/ 451