حلم و بردبارى - اخلاق در قرآن کریم جلد 3

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اخلاق در قرآن کریم - جلد 3

ناصر مکارم شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اين سخن را با حديثى از امام صادق (عليه السلام) پايان مىدهيم: «اِنَّمَا الْمُؤمِنُ الَّذى اِذا غَضَبَ لَمْ يَخْرُجُهُ غَضَبَهُ مِنْ حَقّ، وَ اِذا رَضِىَ لَمْ يَدْخُلْهُ رَضاهُ فِى باطِل; مؤمن كسى است كه هرگاه خشمگين شود، خشم او را از دائره حق خارج نمى كند، و هرگاه (از كسى) خشنود گردد، خشنوديش او را در باطل وارد نمى سازد». (1)

حلم و بردبارى

نقطه مقابل غضب و خشم لجام گيسخته، حلم و بردبارى و خويشتن دارى است، و همان گونه كه از امام حسن (عليه السلام) نقل شده كه وقتى از حضرتش درباره تفسير حلم سؤال كردند فرمود: «كَظْمُ الْغَيْظِ وَ مِلكُ النَّفْس; حلم فرو بردن غضب و تسلّط بر نفس است». (2)

و نشانه آن حسن برخورد با افراد و معاشرت بالمعروف است، همان گونه كه در حديثى از پيامبر اكرم (صلّى الله عليه وآله) آمده است: «لَيْسَ بِحَليم مَنْ لَمْ يُعاشِر بِالْمَعْروُفِ مَنْ لابُدَّ لَهُ مِنْ مُعاشِرَتِهِ; كسى كه نسبت به افرادى كه ناچار است با آنها معاشرت كند خوش رفتارى نداشته باشد، حكيم و بردبار نيست». (3)

افرادى هستند كه بر اثر عجز و ناتوانى بردبارى پيشه مىكنند، و در واقع داراى فضيلت حلم نيستند چرا كه هر وقت قدرت پيدا كردند، دست به انتقام دراز مىكنند، همان گونه كه در حديثى از اميرمؤمنان على (عليه السلام) مىخوانيم: «لَيْسَ الحَليمُ مَنْ عَجَزَ فَهُجِمَ وَ اِذا قَدَرَ اِنْتَقَمَ، اِنَّما الْحَليمُ مَنْ اِذا قَدرَ عَفى; كسى كه به خاطر عجز و ناتوانى ساكت شود و اقدام به كارى نكند و به هنگام توانايى انتقام بگيرد حليم و بردبار نيست. حليم كسى است كه به هنگام توانايى ببخشد». (4)

به هر حال حلم و بردبارى همه كس مخصوصاً براى رؤساء و مديران و سرپرست هاى خانواده ها، يكى از باارزش ترين فضائل اخلاقى است كه سبب پيشرفت و تعالى و حسن مديريت و جذب دل ها و حل مشكلات عظيم است.

1. بحارالانوار، جلد 64، صفحه 354.

2. همان، جلد 75، صفحه 102.

3.كنزالعمال، حديث 5815، جلد 3، صفحه 130.

4.غررالحكم، حديث 7529.

/ 451