كشاورزي در قرآن و سخنان معصومان ( عليهم السلام ) - کشاورزی در قرآن و سخنان معصومان (ع) (1) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

کشاورزی در قرآن و سخنان معصومان (ع) (1) - نسخه متنی

سید علی حسینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كشاورزي در قرآن و سخنان معصومان ( عليهم السلام )

فرهنگ جهاد- شماره 19 ، بهار 1379

قسمت اوّل

سيّد علي حسيني

مقدّمه

چه زيبا و ديدني است هنگامي كه دهقان و كشاورز بيل بر دوش به گاه غروب خورشيد با چهره اي خسته اما اميدوار و با نشاط از سر زمين به خانه باز مي گردد. و شبانگاه كه بر سفره مي نشيند ناخودآگاه به خود مي بالد كه از رزق حلال مي خورد و آنچه بر سفره دارد حاصل تلاش هاي بي پايان و عرق هاي ريزاني است كه از بام تا شام داشته و با بهره وري از آب و خاك توانسته به محصولي دست يابد كه غذاي او و بسياري از همنوعانش را فراهم مي آورد و سبب بقاي حيات آنان مي گردد. بدين سان كشاورزان گنجينه هاي خداوند بر روي زمين اند؛ چه از آب و خاك، دانه ها، ميوه ها، گلها و گياهاني بر مي آورند كه از سويي خوراك و بخشي از پوشاك و ديگر نياز مندي هاي آدميان را فراهم مي آورد و از طرفي به زمين، زيبايي و طراوت مي بخشد و به آدميان شادابي و اميد.

آن چه فراروي داريد آن دسته از آيات قرآن و سخنان معصومان ـ عليهم السلام ـ است كه در باره كشاورزي بيان شده و اين مقاله كوشيده است آن ها را سامان دهد و به همراه توضيح و تحليلي فشرده ـ كه در پايان هر بخش آمده ـ تقديم شما خواننده ارجمند نمايد.

فضيلت كشاورزي

( و هو الذي انزل من السماء ماءً فاخرجنا به نبات كل شيء فاخرجنا منه خضراً نخرج منه حبّاً متراكباً و من النخل من طلعها قنوان دانية و جنّات من اعناب و الزيتون و الرمّان مشتبهاً و غير متشابه انظروا إلي ثمره إذا اثمروينعه انّ في ذلكم لآيات لقوم يومنون)

«و اوست كه از آسمان، آبي فرو فرستاد و بدان هر گونه گياه بر آورديم، و از آن جوانه سبز رويانديم و از آن دانه هاي در هم رسته بيرون آورديم، و از شكوفه خرما خوشه هاي دسترس و باغ هاي انگور و (درختان) زيتون و انار (پديد آورديم) كه همانند و نا همانند هستند؛ به ميوه هاي آن چون ميوه دهد و برسد بنگريد؛ در اين براي اهل ايمان، مايه هاي عبرت است.»

(و هو الذي انشأ جنّات معروشات و غير معروشات والنخل و الزرع مختلفاً أكله والزيتون و الرمّان متشابهاً و غير متشابه كلوا من ثمره إذا اثمر و آتوا حقه يوم حصاده و لا تسرفوا انّه لا يحبّ المسرفين)

«و او كسي است كه باغ هاي (داراي درختان) داربست دار و بدون داربست پديد آورده است و نيز درخت خرما و زراعتي كه ميوه هاي آن گوناگون است، و درخت زيتون و انار كه همانند و نا همانندند، از ميوه آن چون ميوه بر آورد بخوريد و روز چيدنش حق (بينوايان از) آن را بپردازيد، ولي اسراف نكنيد كه او اسرافكاران را دوست ندارد.»

(و انزلنا من المعصرات ماءً ثجاجاً لنخرج به حبّاً و نباتاً)

« و از ابرها آبي ريزان فرو فرستاديم تا بدان دانه و گياه بر آوريم.»

(... فانبتنا فيها حبّاً)

« و در آن دانه (ها) رويانده ايم.»

(الم تر انّ اللّه انزل من السماء ماء فسلكه ينابيع في الارض ثمّ يخرج به زرعاً مختلفاً الوانه ثمّ يهيج فتراه مصفرّاً ثمّ يجعله حطاماً انّ في ذلك لذكري لاُولي الالباب)

«آيا ننگريسته اي كه خداوند از آسمان آبي فرو فرستاد و آن را در (مخزن) چشمه ساران در دل زمين راه داد، سپس بدان كشت گوناگون بر مي آورد، سپس (آن كشت) مي خشكد و آن را زرد مي بيني، سپس آن را خرد و خوار مي كند؛ در اين امر براي خردمندان يادآوري است.»

(و نزّلنا من السماء ماءاً مباركاً فانبتنا به جنّات و حبّ الحصيد)

«و از آسمان آبي پر بركت فرو فرستاديم، آن گاه بدان بوستان ها و دانه درودني رويانده ايم.»

(اولم يروا انّا نسوق الماء إلي الارض الجرز فنخرج به زرعاً تاكل منه انعامهم و انفسهم افلا يبصرون)

«آيا نينديشيده اند كه ما آب (ابرهاي باراني) را بسوي سرزمين سترون مي رانيم و بدان كشتزاري بر مي آوريم كه چارپايانشان و خودشان از آن مي خورند، آيا (به چشم بصيرت) نمي نگرند؟«

(والحبّ ذوالعصف و الريحان)

« و دانه برگ دار و گياه خوشبو.»

(و آية لهم الارض الميتة احييناها و اخرجنا منها حبّاً فمنه ياكلون)

« و زمين پژمرده (باير) مايه عبرتي است براي آنان كه زنده اش گردانديم و از آن دانه ها برآورديم كه از آن مي خورند.»

(ينبت لكم به الزرع والزيتون والنخيل و الاعناب و من كلّ الثمرات انّ في ذلك لآيات لقوم يتفكرون)

«با آن براي شما زراعت و زيتون و خرما و انگور و از هر گونه محصولات (ديگر) مي روياند؛ بي گمان در اين براي انديشه وران مايه عبرتي هست.»

(و في الارض قطع متجاورات و جنّات من اعناب و زرع و نخيل صنوان و غير صنوان يسقي بماء واحد و نفضّل بعضها علي بعض في الاكل إنّ في ذلك لآيات لقوم يعقلون)

«و در زمين كرت هايي است نزديك به هم و باغ هايي از (درختان) انگور و كشت ها (ي گوناگون) و خرما، همانند و ناهمانند، كه همه به يك آب آبياري مي شوند و ميوه هاي بعضي را از بعضي ديگر برتر ساخته ايم، بي گمان در اين براي خردورزان مايه هاي عبرت است.»

(ربّنا انّي اسكنت من ذرّيتي بواد غير ذي زرع عند بيتك المحرّم ربّنا ليقيموالصلاة فاجعل افئدة من الناس تهوي اليهم و ارزقهم من الثمرات لعلّهم يشكرون)

«پروردگارا من برخي فرزندانم را در سرزميني بي آب و علف، در جوار بيت الحرام تو، سكنا داده ام، تا ـ پروردگارا ـ نماز را بر پا دارند؛ پس دلهاي مردم را به آنان مهربان كن، و از فرآورده ها روزيشان ببخش باشد كه سپاس بگذارند.»

(و زروع و نخل طلعها هضيم)

«و كشتزارها و خرما بناني كه بار و بر آنها لطيف است.»

(و زروع و مقام كريم)

«و (نيز) كشتزارها و خانه هاي نيكو.»

(عن ابي عبداللّه ـ عليه السلام ـ قال: سأله رجل فقال له جعلت فداك اسمع قوماً يقولون انّ الزراعة مكروهة؟ فقال له: ازرعو و اغرسو افلا و الله ما عمل الناس عمل احلّ و لا اطيب منه و الله ليزرعنّ الزرع و ليغرسنّ الغرس بعد خروج الدجّال.)

«روايت از امام صادق ـ عليه السلام ـ : مردي به آن حضرت عرض كرد: قربانت شوم مي شنوم كه گروهي مي گويند: كشاورزي كراهت دارد فرمود: كشاورزي و درختكاري كنيد، نه، به خدا سوگند مردم كاري حلالتر و پاكيزه تر از آن ندارند. به خدا سوگند پس از خروج دجّال، كشاورزي و درختكاري رونق مي يابد.»

(عن يزيد بن هارون الواسطي قال: سألت جعفربن محمّد ـ عليهما السلام ـ عن الفلاحين فقال هم الزارعون كنوز الله في أرضه و ما في الاعمال شيء احبّ الي الله من الزراعة و ما بعث الله نبيّاً الّا زراعاً الّا ادريس فانّه كان خياطاّ.)

« ابن هارون واسطي مي گويد از امام صادق ـ عليه السلام ـ پرسيدم در باره فلاحين پس فرمود: آن ها همان كشاورزان هستند گنج هاي خدايند در زمينش و در كارها چيزي دوست داشتني تر پيش خداوند از كشاورزي نيست و خداوند هيچ پيامبري را مبعوث نكرده مگر اينكه كشاورز بوده مگر حضرت ادريس علي نبينّا و آله و عليه السلام كه خيّاط بوده است.»

(الامام الباقرـ عليه السلام ـ : كان أبي يقول: خير الاعمال زرع يزرعه فياكل منه البرّ و الفاجر امّا البرّ فما اكل منه و شرب يستغفر له و امّا الفاجر فما اكل منه من شيء يلعنه و تاكل منه السباع و الطير.)

«پدرم مي فرمود: بهترين كارها كشاورزي است كه چيزي را بكارد و به افراد نيك و بدكار از آن بخوراند، نيكو كار هر گاه از آن مي خورد و مي آشامد آن محصول براي او طلب آمرزش مي كند و هر گاه بدكار از آن بخورد آن بدكار را لعنت مي كند؛ همچنين درندگان و پرندگان از آن محصولات مي خورند.»

(ورواه الصدوق باسناده عن محمّدبن عطية مثله و زاد، قال: وسئل عن قول الله عزّ و جلّ (و علي الله فليتو كلّ المتوكّلون) قال الزارعون)

«شيخ صدوق نيز اين روايت را نقل كرده و جمله اي را بر آن افزوده است و از اين آيه شريفه « ... و اهل توكّل بايد كه بر خداوند توكّل كنند» پرسيدند، حضرت در پاسخ فرمود:«مقصود از توكّل كنندگان كشاورزانند.»

(سئل رسول الله ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ اي المال خير؟ قال: زرع زرعه صاحبه و اصلحه وادّي حقّه يوم حصاده.)

«از رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ سوال شد: كدام مال بهتر است؟ فرمود: زراعتي كه صاحبش آن را بكارد و به عمل آورد و حقّش (زكاتش) را در روز درو بپردازد.»

(الامام الصادق ـ عليه السلام ـ الكيمياء الاكبر الزراعة.)

« بزرگترين كيميا كشاورزي است.»

(الامام الصادق ـ عليه السلام ـ : انّ الله عزّ و جلّ احبّ لانبيائه ـ عليه السلام ـ من الاعمال الحرث.)

«خداي تعالي از بين كارها براي پيامبرانش كشاورزي را دوست داشت.»

(حدّثنا قتيبة بن سعيد ... عن قتادة عن انس انّه قال: قال رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ : ما من مسلم يغرس غرساً او يزرع زرعاً فياكل منه الطير او انسان او بهيمة الّا كان له به صدقة.)

«حضرت رسول ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ فرمود: مسلماني نيست كه درختي بنشاند يا زراعتي كشت كند كه از آن پرندگان و آدميان و چهارپايان بخورند، مگر آنكه چنين كاري براي او صدقه محسوب مي شود.»

(اخبرنا عبدالرزّاق عن معمر عن قتاده قال: رسول الله ـ صلّي الله عليه و آلهو سلّم ـ تصدقوا و لا تحقروا، قالوا: علي من يا رسول الله؟ قال: علي الناس: الاسير والمسكين والفقير، قالوا: فايّّ اموالنا افضل؟ قال: الحرث والغنم.)

«پيامبر خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ فرمود: صدقه بدهيد و آن را كوچك مشماريد، گفتند: بر چه كسي اي فرستاده خدا؟ فرمود: به مردمان اسير و مسكين و فقير، پرسيدند: كداميك از اموال ما به پرداخت صدقه افضل است؟ فرمود: كشت و دام.»

(عن ابي عبدالله ـ عليه السلام ـ قال: لّما اهبط آدم الي الارض ... الي ان قال: فقال جبرئيل: يا آدم كن حرّاثاً قال: فعلّمني دعاء قال: قل: اللّهم اكفني موونة الدنيا كلّ هون دون الجنّة و البسني العافيه حتّي تهنّئني المعيشة.)

«امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود: هنگامي كه حضرت آدم به زمين هبوط كرد جبرئيل به او گفت: اي آدم! كشاورز باش. آدم گفت: دعايي به من تعليم فرما. فرمود: بگو: خدايا! غير از بهشت نيازهاي دنياي مرا برآورده فرما و بر من لباس عافيت بپوشان تا زندگي به كامم گوارا شود.»

(الإمام صادق ـ عليه السلام ـ: من وجد ماءاً و تراباً ثمّ افتقرفابعده الله.)

«هر كس آب و خاك داشته باشد و باز نيازمند گردد، از رحمت الهي دور باد.»

(عن جابر قال: كنّا نخابر علي عهد رسول الله فنصيب من القصري في كذاوكذا فقال النبي ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ: من كان له ارض فليزرعها و ليحرثها اخاه و الّا فليدعها.)

«جابر مي گويد در زمان رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ ما زمين را به ديگران مزارعه مي داديم و پس از انجام كار به مقداري كه توافق كرده بوديمسهمي بر مي داشتيم، پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ فرمود: هر كس زميني دارد (در مزارعه) خود عمل كاشت و برادرش عمل برداشت را به عهده بگيرد، وگرنه رهايش كند.

فضيلت كشاورزي

برپايه برخي از روايات چون آدم ابوالبشر را خداوند از بهشت راند و پا به عرصه زمين نهاد و احساس گرسنگي كرد، جبرائيل از آسمان فرود آمد و كشاورزي و درختكاري را بدو آموخت و اين روش را پيامبران پس از وي يكي پس از ديگري برگزيدند به همان سان كه كشاورزي را از مهمترين شغل هاي مردم در طول تاريخ بوده است.

در روزگار اعراب جاهلي با توجّه به دشوار بودن كشاورزي در بسياري از مناطق عربستان به دليل بدي آب و هواي آن و ناآگاهي آنان از فنون و دانش كشاورزي و انبارش باران و استخراج آب هاي زيرزميني و آبياري و نبود قانوني كه امنيّت را فراروي كشاورزان نهد و ضمانتي براي برداشت محصولات آنان به شمار آيد، كشاورزي رونق نداشت و در پايين ترين مرتبه ممكن خود قرار گرفته بود.

با فراز آمدن خورشيد مهرگستر اسلام، پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ هماره بر اهميّت كشاورزي پاي فشرد و منزلت كشاورزان را به مردم نماياند و امامان معصوم ـ عليهم السلام ـ اين راه را به فرجام رساندند و با تعبيرهايي رسا و بي مانند ارزش كشاورزي را براي شاگردان و مردم باز گفتند و اين گهر گفته ها انقلابي عظيم در شيوه ها، كميّت و كيفيت كشاورزي در جهان اسلام پديد آورد كه شهره شد و همه آنان كه از سر انصاف تاريخ تمدّن اسلامي را هر چند گذرا نگاشته اند دست كم بدان اشاره كرده اند.

سخنان معصومين ـ عليهم السلام ـ در اين باره بسي روشن و استوار است و به لحاظ سند و متن به گونه اي است كه شماري از بزرگ ترين فقيهان شيعه آن ها را گزارش و بر پايه آن ها فتوا داده اند؛ به عنوان نمونه فقيه محقّق قرن معاصر در كتاب ارزنده العروة الوثقي كه ده ها تن از فقها و مراجع بزرگ تقليد بر اين اثر ارجمند حاشيه نوشته اند ضمن توضيح احتمال استحباب «مزارعه» مي نويسد:

«... به خاطر دلايل استحباب كشاورزي ... در روايت واسطي آمده است كه از امام صادق ـ عليه السلام ـ در باره كشاورزي پرسيدم، حضرت فرمود: كشاورزان گنج هاي خدا در زمين اند و در ميان اعمال هيچ عملي محبوب تر از آن نزد خدا نيست و همه پيامبراني را كه خداوند مبعوث كرد كشاورز بودند بجز ادريس كه او خيّاط بود. و در روايتي ديگر امام صادق ـ عليه السلام ـ مي فرمايد: كشاورزان گنجينه هاي آدميان اند. آنان (دانه) پاكيزه اي مي كارند كه خداوند آن را از زمين بيرون مي آورد و آنان روز قيامت والاترين مقام را دارند و از نزديك ترين منزلت (نزد خداوند متعال) برخوردارند و آنان با عنوان (مبارك) خوانده مي شوند.»

و در روايتي ديگر آن حضرت مي فرمايد: از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ پرسيدند بهترين عمل كدام است؟ در پاسخ فرمود: زراعتي است كه كشاورز آن را بكارد و آن را شايسته بدارد و به روز برداشت سهم فقيران را از آن بدهد ... و نيز از آن حضرت نقل كردند كه كشاورزي بزرگ ترين كيميا است. و همو ـ عليه السلام ـ نيز فرمود: خداوند روزي پيامبرانش را در كشاورزي و شير دوشي (چوپاني) مقدّر كرد. و نيز مردي مي گويد بدان حضرت عرض كردم: ـ فدايت شوم ـ شنيده ام گروهي مي گويند كشاورزي مكروه است آن حضرت پاسخ داد: كشاورزي كنيد ... همانا سوگند به خدا مردم هيچ كاري حلال تر و پاكيزه تر از كشاورزي انجام نمي دهند.»

از سخن آية الله حكيم و آية الله خويي استفاده مي شود كه كشاورزي از مصاديق (برّ و تقوا) و محبوب و مرغوب نزد شارع مقدّس است و از اين روي چون (مزارعه) مقدمه اي براي كشاورزي به شمار مي آيد، آن نيز مستحب است. شمار ديگري از فقها نيز در مقدمه باب (مزارعه) به اين روايات اشاره كرده و مهر تاييد بر آن زده اند و به تفصيل در باره احكام و حقوق كسي كه زمين كشاورزي خود را به ديگري مي سپارد تا او در آن كشاورزي كند و سهمي معيّن از محصول را بردارد، سخن گفته اند.

و اين همه نشان مي دهد از نگاه آنان كشاورزي در روايات بسي اهميّت دارد.

منزلت كشاورزان و درخت كاران

« عن يزيد ابن هارون الواسطي قال: سالت جعفربن محمّد ـ عليهما السلام ـ عن الفلاحين فقال: هم الزارعون كنوزالله في ارضه و ما في الاعمال شيء احبّ الي الله من الزراعة و ما بعث الله نبيّاً الّا زراعاً الّا ادريس فانّه كان خيّاطاً.»

«يزيدبن هارون واسطي مي گويد از امام صادق ـ عليه السلام ـ از مرتبت كشاورزان پرسيدم، حضرت فرمود: كشاورزان گنج هاي خدا در زمين اند و كاري نزد خدا محبوب تر از كشاورزي نيست و خداوند هيچ پيامبري را مبعوث نفرمود مگر اينكه كشاورز بود جز ادريس كه او خياط بود.»

«عن يزيدبن هارون قال سمعت ابا عبدالله ـ عليه السلام ـ يقول: الزارعون كنوز الانام يزرعون طيباً اخرجه الله عزّوجلّ و هم يوم القيامة احسن الناس مقاماً و اقربهم منزلة يدعون المباركين.»

همو مي گويد:

«از امام صادق ـ عليه السلام ـ شنيدم كه مي فرمايد: كشاورزان گنج هاي مردم اند آنان (دانه هاي) پاكيزه اي را مي كارند كه خداوند آنها را از زمين بيرون مي آورد و روز قيامت بهترين مقام و نزديك ترين منزلت را دارند و به آن ها (مبارك) مي گويند.»

(ورواه الصدوق باسناده عن محمّدبن عطية مثله و زاد قال: وسئل عن قول الله عزّوجلّ: (و علي الله فليتو كلّ المتوكّلون) قال: الزارعون)

«حديث ياد شده را شيخ صدوق نيز از محمّدبن عطيه گزارش كرده و در ذيل آن به نقل از آن حضرت چنين افزوده است: و از حضرت در باره معناي (وعلي الله فليتوكّل المتوكّلون) سئوال شد، حضرت فرمود: آن كشاورزانند.«

« عن علي الازرق قال: سمعت اباعبدالله ـ عليه السلام ـ يقول: وصّي رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ عليّاً ـ عليه السلام ـ عند وفاته فقال: يا علي لا تظلم الفلاحون بحضرتك ... .»

« رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ هنگام وفات به علي ـ عليه السلام ـ فرمود: اي علي كشاورزان نبايد در حضور تو مورد ستم قرار گيرند ... .»

«سئل رسول الله ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ: اي المال خير؟ قال: زرع زرعه صاحبه و اصلحه وادّي حقّه يوم حصاده.»

«از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ در مورد اين كه چه دارايي بهتر است سوال شد؟ فرمود: چيزي كه كشاورز بكارد و آن را اصلاح كند و روزي كه آن را درو كند حقّش (زكات) را بپردازد... .»

«عن ابي عبدالله ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ قال: كان اميرالمومنين ـ عليه السلام ـ يكتب الي عمّاله: الا لا سخروا المسلمين من سالكم غيرالفريضة فقد اعتدي فلا تعطوه و كان يكتب يوصي بالفلاحين خيراً وهم الا كارون»

«امير مؤمنان ـ عليه السلام ـ به كارگزاران خود مي نوشتند: ... هر كس از شما غير از مقدار واجب چيزي خواست تجاوز گر است و به او ندهيد. آن حضرت نامه مي نوشتند و در مورد كشاورزان سفارش مي كردند... .»

/ 1